جامعه شناسی سیاسی: برخی نظریه های موثر (1 )
سید محمود نجاتی حسینی
(آذر ماه 89)
for-mystudents.blogfa.com
nejati.hosseini@gmail.com
این نوشتار حاوی برخی مباحثی است که در ترم اول 88-89 برای دانشجویان کارشناسی ارشد علوم سیاسی(دانشگاه ازاد اشتیان)برمبنای کتاب 2 جلدی راهنمای جامعه شناسی سیاسی(الن اسکات و کیت نش 1388 ،پژوهشکده مطالعات راهبردی)وجامعه شناسی سیاسی معاصر(کیت نش 1380 ،انتشارات کویر)ارائه شده است.برای استفاده بهتر دانشجویان از این سه منبع مهم تنها مضامین کلیدی که راهنمایی اصلی برای فهم جامعه شناسی سیاسی معاصر هستند مورد اشاره قرار گرفته است.
1. مضامین موثر در نظریه مارکسیستی
نظریه متاخر مارکسیستی را اکنون بیشتر می توان با دو مقوله "قدرت دولت و طبقه اجتماعی" فهم کرد.از این رو دست کم چهار مساله منسجم در این نظریه قابل بحث شده است:
الف)مساله قدرت و ظرفیت دولت برای اعمال سلطه طبقاتی برجامعه
ب) مساله پیوند و گسست سلطه طبقاتی از جامعه
پ)مساله چالش قدرت متاثر از سلطه طبقاتی
ت)مساله رویه های سیاسی مرتبط با بازتولید و تقلیل سلطه طبقاتی
نظریه مارکسیستی متاخر برای توجیه نظری این مسایل عمدتا به چند مفهوم کلیدی زیرتوجه کرده است:
الف . مفهوم "سلطه"(برای نشان دادن شکل گیری زور حکومتی )
ب. مفهوم "سرمایه"(برای نشان دادن انگیزش طبقه مسلط در تسلط بر جامعه )
پ. مفهوم "ایدئولوژی"(برای نشان دادن نحوه توجیه اطاعت کردن و قدرت راندن)
ت. مفهوم "هژمونی"(برای نشان دادن نحوه رضایت سازی افراد و طبقات تحت سلطه )
ث .مفهوم "قانون"(برای نشان دادن توافق سازی میان طبقات اجتماعی جهت پذیرش سلطه دولت )
ج. مفهوم "اقناع"(برای نشان دادن ماهیت رسانه ای شده پذیرش سلطه )
رقبای اصلی این میدان عمدتا کثرت گرایی(پلورالیزم) و نخبه گرایی (الیتیزم) است.
2. مضامین موثردر نظریه های پلورالیزم و الیتیزم
درهم تنیدگی این دو نظریه،از سویی،ونیزتشتت دراردوی آن ها،از سوی دیگر،موجب شده است تا نتوان از نظریه ای یکدست با عنوان کثرت گرایی یا نخبه گرایی نام برد.بنابراین برای فهم مضامین اصلی آن ها بهتر است ازیک چتر نظری با عنوان کثرت گرایی نخبه گرا ( پلورالیزم الیتیستی) ونخبه گرایی کثرت گرا(الیتیزم پلورالیستی)استفاده شود.با این توصیف نگاهی به تعدادی از مهم ترین مضامین مورد بحث در این چتر نظری خواهیم انداخت.
الف ) مضامین چالش برانگیز- تصدی انحصاری یا شراکتی قدرت
اول، چالش میان "مذاکره بر سر تفاوت ها" یا پیدا کردن "زمینه های مشترک بین کثرت ها"
دوم ، چالش میان "منازعات متفاوت لاینحل" یا پرسش از "مسایل مشترک قابل چاره"
ب)استراتژی های اجماعی - شراکت در قدرت
اول،تقویت احزاب سیاسی،اجتماعات مدنی واصناف اقتصادی
دوم ، سهیم کردن هویت های فرهنگی متنوع در قدرت
روی هم دراین چتر نظری می توان توجه بیشتر به مقوله های سیاسی مانند نمایندگی،اجتماعات مدنی،هویت های حقوقی، ستیزبا حاکمیت انحصاری دولت ونیز تصور ارگانیکی از یک جامعه و سیاست پویا و منعطف تر را ملاحظه کرد.از این جهت "کثرت گرایی – نخبه گرایی تلفیقی"موصوف،میتواندبه عنوان یک میانبر(میان فردگرایی لیبرالیستی وتعین گرایی سوسیالیستی)عمل کرده وبه کثرت هویت ها ، نهادها و قدرت پاسخ مناسب تری ارائه دهد.با توجه به این دیدگاه جدید انتظار می رود نزاع های کلاسیک میان نخبه گرایان و کثرت گرایان و حمله های نظری و سیاسی انان به یکدیگر( از جمله ادعای الیتیست ها مبنی بر این که برای کثرت گرایان "دموکراسی پوششی برای سلطه طبقه حاکم است"؛ و نیز این ادعای طرف مقابل مبنی بر این که "دموکراسی ذاتاً فاقد اقلیت حاکم تحت سیطره نخبه ها است" )کم رنگ تر از پیش شود.
ضمنا فرایندهایی مانند:سلطه انحصاری،مذاکره جمعی،وفاق،چانه زنی،مصالحه،سازش،رقابت،تمایز،ادغام،تعادل ،تضاد،تناقص،تخالف، ائتلاف وتوازن نیز می توانند سهم و تاثیر بیشتری در نظریه پردازی راجع به قدرت داشته باشند.برخی نیز معتقدند با این توصیف و به موازات هم گرایی بیشتر میان الیتیزم و پلورالیزم می توان شاهد رفع برخی از ابهامات موجود درنظریه های دموکراسی نخبه گرای وبر وچرخش نخبگان پارتونیز بود.از این جهت نیز انتقادات وبر بر پلورالیزم سیاسی ( از جمله :ناتوانی پلورالیزم برای تعامل عقلانی یک خیر مشترک؛ وناتوانی مردم از انتخاب رادیکال )واستراتژی وبردر این باره(مبنی بر:ضرورت انتخاب راههای رادیکال؛ وضرورت وجود نخبگان برای انتخاب رادیکال) می تواند از نو بازنگری شود.به همین منوال این امکان فراهم است تا مفاهیم اصلی مندرج در نظریه چرخش نخبگان پارتو( بویژه تاکید او بر:تقسیم جامعه به دوگروه نخبگان و غیرنخبگان و تقسیم کردن نخبگان به نخبگان حکومتی و غیر حکومتی ؛ ضرورت وجود دو عامل مهم زور برای ایجاد نظم و مکر برای ایجاد رضایت توده ها ؛ضرورت وجودی شیر نخبگان محافظه کارو روباه نخبگان اصلاح طلب برای حفظ چرخه سیاست ) نیز بازخوانی شود.
با تمام این توصیفات اکنون نظریه پست مدرنی سیاست و قدرت توانسته است حملات سختی به این نوع نظریه های سیاسی مدرن وارد کند.
3. برخی مضامین موثردر نظریه پست مدرنی سیاست و قدرت
برای فهم بهتر این نظریه می توان از جدول زیر که حاوی عناصر اصلی جامعه شناسی سیاسی پست مدرن است استفاده کرد.
|
چرخش پست مدرنیته جامعه شناسی متاخر |
|
|
شناخت شناسی ستیزی |
توجه به بازنمودها+بدبینی به بنیادهای قطعی حقیقت و ارزش+ بی توجهی به صدق و کذب گزاره ها و در عوض لحاظ نحوه ساختن ادعاها و رخدادها فارغ از محتوای معرفتی آنها+لحاظ پیوند قدرت و دانش در ساخته شدن چیزها و رخدادها |
|
معنا گرایی هویت ساز و ساختارزا |
معناهای متکثر مقدم+نسبی سازی سیاست ها+ ممکن سازی کنش های متنوع+نظم سازی های متضاد+ شکنندگی وسیاست هویت ها+ وفور بازی های زبانی |
|
مرکزیت زدایی از جامعه |
نسبیت فضا- زمانهای ایجاد کننده+بی توجهی به علیت ولی تعین گرایی چند جانبه متکثر+ بی اعتقادی به حقیقت مرکزی و معانی محوری بجای سازماندهی جامعه و انسان+ بی توجهی به دال عالی+لحاظ نسبی گرایی ،نسبت گرایی،احتمال گرایی و امکان گرایی +توجه به گشودگی افق ها وفقدان پیش بینی گرایی های مدرنیته ای قطعی و متقلب+بی ثباتی های در حال شدن+بازاندیشی گرایی های ... و پویا+ساخت یابی های دوسویه دیالکتیکی |
|
شالوده ستیزی |
زمینه مندی پدیدارها+تاریخی گرایی فرهنگی تعیین کننده رخدادها + برساخته شدن هویت های متنوع متفاوت متضاد متکثر بر زمینه های زبانی،دینی،قومی،نژادی وجنسیتی+فقدان خاستگاه های شکل دهنده به پدیدارهای سیاسی بصورت یکدست و مسلم و قطعی |
|
چشم اندازگرایی های متکثر |
خاص گرایی های فراوان+محل گرایی های متکثر+شکنندگی وفاق و ایمان عام برسرمشترکات قومی+شکل گیری خرده روایت های ریزپردازنده+به سخره گرفته شدن فرا روایت ها،کلان روایت ها و روایت های اعظم |
|
جامعه شناسی های پست مدرنیستی دوگانه |
|
|
a. لودیک (کاملا نا سیاسی ) |
ضد سیاست +آنارشیک+مدافع همه چیز+نسبی گرایی افراطی+معتقد به پایان سیاست+بی اعتقادی به عمل سیاسی دگرگون ساز+مروج تسلیم گرایی+مجازی دانستن همه رخدادهاوکنش ها |
|
b. اپوزیشنال( کاملا سیاسی ) |
طرفداری از سیاست گرایی جدید+کشاندن سیاست به خیابان+رواج جنبش های اجتماعی+طرفداری از هویت های مرگبار+مسئولیت گرایی در برابردیگر گرایی+ رادیکالیزه کردن مطالبات |
در این میان نظریه های سیاسی فوکو از تاثیر خاصی در به چالش کشاندن نظریه های مدرنیستی سیاست و قدرت برخوردار است.ما در ادامه به صورتی مختصر نگاهی به برخی از مضامین "نظریه حکومت مندی"governmentality فوکو خواهیم داشت که تقریبا شامل اکثر عناصر نظریه های سیاسی اواست.
الف ) واژگان سیاسی فوکویی
فوکو به دفعات متعدد از واژگانی جدید استفاده کرده که حاوی طرز تلقی ابداعی از سیاست،قدرت وحکومت است:حکومت مندی ( تاثیرگذاری برشیوه تنظیم رفتار افراد توسط خودشان)؛قدرت مندی( به کارانداختن تمام ساختار اعمال برای واداشتن به رفتار در تمامی جنبه های حیات جمعی)؛سلطه مندی(رابطه سلسه مراتبی که در آن حاشیه آزادی های فرودست محدود می شود و باید در برابر آن مقاومت کرد)؛مقاومت مندی(حمله به اصل ریشه های عقلانیت سیاسی دولت و حکومت مدرن )؛سیاست مندی( طرز کار حکومت مندی، قدرت مندی ،سلطه مندی و مقاومت مندی).
ب) مفصل بندی سیاسی فوکویی
این واژگان سیاسی ابداعی هنگامی که در کنار هم چیده می شود، به فوکو این فرصت را می دهد تا بتواند یک مفصل بندی و آرایش جدیدتراز ماهیت سیاست و قدرت ، البته ان گونه که فوکو می بیند، ارائه دهد. در این مفصل بندی چند گزاره اساسی وجود دارد که نمی توان از نقش سازنده ان ها در نگاه به سیاست و قدرت از منظر فوکویی (وبه عبارت وسیع تر آن:چشم انداز پست مدرنیستی به سیاست و قدرت ) غفلت کرد.
اول ، دیسیپلین:
یعنی هنر و تکنیک جامعه شناختی که به کار مراقبت ،نظارت و مجازات می اید ؛ به ایجاد جامعه پانوپتکین ( جامعه سراسر تحت نظارت ) می انجامد ؛ به دخالت ذهنی بدنی سوژه ها منجر می شود ؛ با استفاده بی حد و حصر از جمعیت شناسی +پزشکی+علوم انسانی سرو کار دارد ؛ و نهایتا خود را در قالب قدرت – دانش مستقر می سازد؛ و به این طریق گفتمان را شکل می دهد که اساس شکل دادن به سوژه های تحت حکومت است .
دوم ، هنر حکومتی:
یعنی ادعای بزرگی مبنی بر تنظیم امور مردم به نفع کل مردم از طریق دستگاه های حکومتی+جامعه مدنی+ جامعه سیاسی+ حوزه عمومی. این امر ذاتا به صورت توجیه متمرکز اعمال قدرت بر مبنای قانون عام خداوندی؛ توانایی شهریار در حفظ قلمروی خویش؛ توسل حکومت مدرن به یک تلاش سیستماتیک برای تحقق توانایی شهریار در حفظ قلمرو خویش انجام می شود.
سوم، نقد لیبرالیزم و نئو لیبرالیزم حکومتی :
فوکونشان می دهد که ماهیت اصلی لیبرالیزم حکومتی متعارف عبارت است از : عقلانیت گرایی حکومت مندی؛تقدم آزادی فردی بر هرچیزعمومی؛ضرورت حفظ آزادی های فردی که سودمند برای جامعه و دولت است(مانند : لیبرالیزم اقتصادی آدام اسمیت با هدف ثروت مندان جامعه و دولت بصورت توامان)؛ کارآمدی حکومت مندی(بخاطر اتکا به عقلانیت+استفاده از قابلیت خودتنظیمی+مشارکت گران شراکت کرد تنظیم های اجتماعی ،اقتصادی،سیاسی،حقوقی و فرهنگی)؛ تمرکز بر الگوهای غیردولتی خودتنظیمی بازار و جامعه(مانند : الگوهای رایج اجتماعی،فرهنگی و اقتصادی).فوکو هم چنین نشان می هد که نئولیبرالیزم حکومتی نیز شامل : تمرکز حکومت مندی بر تخصص های روانکاوی مالی،فرهنگی و مشاوره ای چند جانبه علمی برای کمک به مشتریان و مصرف کنندگان در راستای هدایت امورفردی و جمعی شان است و لاغیر.
پ)ادبیات سیاسی برای پست مدرنیزم اپوزیشنال
فوکو با این ادبیات سیاسی راه را برای ادامه مسیر نوعی پست مدرنیزم اپوزیشنال ( که کاملا سیاسی و مخالف با سیاست های لیبرالیستی و نولیبرالیستی متعارف غربی است ) باز می کند.
اما موثرترین رقیب نظریه های پست مدرنی سیاست و قدرت ؛نظریه سیاسی لیت مدرنیستی ( مدرنیستی متاخر : به نمایندگی هابرماس ) و نظریه سیاسی رادیکال ( به نمایندگی ژیژک ) است .
این ها نیز در نوشتاری مستقل به صورتی خلاصه وار ارائه خواهند شد.
مباحث درسی و کلاسی +گفتگوها و یادداشت ها و نوشتارها : (استفاده با ذکر منبع مجاز است)