گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ فرهنگ، یکی از آن مفاهیمی است که همواره نقل محافل بوده، هست و در سالیان آینده نیز خواهد بود. هرگاه سخن از فرهنگ به میان میآید، هریک از اهالی علومانسانی به نکتهای ویژه در این باب اشاره میکنند و شاید به همین دلیل است که بحث و تبادل نظر پیرامون این مفهوم همچنان ادامه دارد. دکتر سیدمحمود نجاتیحسینیدر این جزوه آموزشی که خلاصهای از آن پیش روی شماست، به فلسفه اجتماعی فرهنگ، چیستی مفهوم فرهنگ و الزامات مرتبط با آن میگوید.
یکی از مهمترین مراجع تعیین مسئله اجتماعی، عرف یا فرهنگ است. فارغ از اینکه جوامع تکفرهنگی یا چندفرهنگی باشند، جامعهشناسان خود جامعه را مرجع تعیین مسئله میدانند. هر جامعه سیستمی از باورها، ارزشها و هنجارها دارد که اینان را باارزش تلقی کرده و تخطیگران از این سیستم را مجازات میکند. دولت در بخشی از این فرایند، نماینده جامعه است.
وقتی با چند تا از دوستان شبیه به خودم برای سرو ناهار به کافهای در مرکز شهر رفتیم، مدیر کافه بعد از گذشت نیم ساعت پیش ما آمد و گفت که؛ فعلاً امکان میزبانی از شما را نداریم و بهتر است برای تسویه صورتحساب به صندوق بروید! من فکر میکنم این برخوردها از سطوح کلان تا خرد در زندگی همه ما وجود دارد. برای بعضی از ما تصمیمساز بوده و برای دیگران محل چندانی از اعراب نداشته است.
گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ نشست «تجربه زیست زندگی باحجاب و بیحجاب» روز یکشنبه ۲۱ خردادماه، به میزبانی مدرسه آزاد روزنامهنگاری و سایت فرهنگ سدید برگزار شد. در این نشست که با حضور دکتر شهلا باقری، عضو هیئتعلمی دانشگاه خوارزمی و دکتر سید محمود نجاتی حسینی، استاد دانشگاه و مدیرگروه «جامعهشناسی دین» انجمن جامعهشناسی ایران برگزار شد***، مهمانان پس از بیان روایتهایی از تجربه زیست اجتماعی باحجاب یا بیحجاب به نکاتی چند پیرامون این روایتها و جایگاه روایتهای تجربی در فضای علوم اجتماعی از زبان اساتید حاضر در این نشست پرداختند. دکتر نجاتی حسینی در پایان این نشست به بررسی ابعاد مختلف روایتهای زیست اجتماعی و جایگاه آن در تحلیلهای آکادمیک اشاره کرد.
شرحی از این روایتها و گفتار تحلیلی دکتر نجاتی حسینی پیرامون این روایتها پیشروی شماست.
در این نوشتار بهخاطر حفظ امانت و حریم شخصی گویندگان، از بیان نام روایان معذوریم.
***«مدیر گروه دین انجمن انسان شناسی ایران» صحیح است.
یک جامعهشناس گفت: متأسفانه دفاع از فرهنگ عفاف و حجاب که مورد اعتقاد هر معتقدی است، به زبان جدید بیان نشده، یعنی اگر به زبان مطالعات فرهنگی و جامعهشناسی فرهنگی بیان شود، به نظر من جامعه پسند میکند و اگر هم نپذیرد، مخالفت نمیکند و آن را مورد تأمل قرار میدهد.
موضوع حجاب و پوشش زنان از بحثبرانگیزترین و پرچالشترین مسائل اجتماعی ایران بهویژه در سالهای بعد از جنگ محسوب میشود. سیاستگذاران فرهنگی و قشر متدین جامعه در طول این سالها همواره نگران و دغدغهمند ترویج فرهنگ عفاف و حجاب بودهاند و روند تحولات فرهنگی در جامعه و نقش پررنگ رسانهها در سبک زندگی امروزی، بر نگرانی و دغدغه آنها در این خصوص افزوده است. این موضوع در دهه اخیر، با گسترش استفاده از شبکههای اجتماعی که فضا و امکان بیشتری برای اطلاع، دسترسی و پیروی از صنعت مد بهوجود آورده، ابعاد تازهای پیدا کرده و حتی رنگ و بوی سیاسی به خود گرفته است.
از طرف دیگر، رسانههای مخالف نظام نیز همواره سیاستهای مربوط به ترویج فرهنگ عفاف و حجاب را آماج هجمهها و حملات خود قرار داده و بر جریان مخالفتها با این موضوع موجسواری کردهاند.
با توجه به پیچیدگی موضوع و حواشی مربوط به آن، خبرنگار ایکنا در اصفهان گفتوگویی
با سیدمحمود نجاتی حسینی(خراسانی)، دینپژوه و مدیر گروه دین انجمن انسانشناسی ایران
در خصوص چرایی تبدیل شدن موضوع حجاب و پوشش به مسئلهای جنجالبرانگیز، آسیبشناسی سیاستهای مربوط به ترویج فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه و راه برونرفت از وضعیت کنونی در خصوص حجاب و پوشش، انجام داده است که متن آن را در ادامه میخوانید:
تبیین سبک زندگی در گرو فهمی واقعبینانه از الزامات این نوع سبک زندگی است، در غیر این صورت اگر فهم و برداشت از این نوع سبک زندگی جنبهای افراطی و تعصبگونه پیدا کند، نه تنها در دوران جدید امکان تحقق پیدا نمیکند، بلکه به سبب نوع خوانش و فهمهای ناصواب از آن، خود دین نیز تحتالشعاع قرار میگیرد.
به گزارش ایکنا از اصفهان، سبک زندگی اسلامی از مهمترین موضوعات بحثبرانگیز و چالشی در چند دهه اخیر بوده که درباره آن نظرات و دیدگاههای مختلف و بعضاً متناقضی مطرح شده است. هواداران و تئوریپردازان سبک زندگی، این نوع از سبک زندگی را مبتنی بر فهم آیات و روایات دینی و همچنین الگوگیری از سیره و روش زندگی ائمه معصومین(ع) میدانند و معتقدند این نوع سبک زندگی، برای همه عصرها و نسلها و حتی در دوره مدرن نیز امکان تحقق دارد، ولی در این میان برخی نیز با این ادله که در دوره جهانی شدن به سر میبریم و جامعه ایرانی در حال گذار از سنت به تجدد است، امکان تحقق سبک زندگی اسلامی را آن هم در شکل عمومی و گسترده ناممکن میدانند و معتقدند سبکزندگی باید مبتنی بر ارزشهای اخلاقی و مبتنی بر عقل و تجربیات بشری باشد.
خبرگزاری ایکنا در اصفهان در سلسله گفتوگوهای تفصیلی به بررسی دیدگاههای مختلف پرداخته و در همین زمینه، گفتوگویی با برخی از پژوهشگران اجتماعی و اساتید حوزه و دانشگاه داشته است که اهم اینگفتوگوها را در ادامه میخوانید.
جریان روشنفکری و نوگرایی دینی سعی کرده است دو طیف متخاصم و متقابل دین و فرهنگ مدرن را به یکدیگر نزدیک و نوعی همفهمی دینی و فرهنگی ایجاد کند که این همفهمی دینی و فرهنگی منجر به بروز و ظهور پدیدهای جدید شده که میتوان آن را دین فرهنگی شده و فرهنگ دینی شده نامید.
رابطه و نسبت دین و فرهنگ به همان اندازه که ساده به نظر میرسد، امری پیچیده و گسترده است و به همین دلیل در طول تاریخ رابطه دین و فرهنگ، دستخوش تغییر و تحولات عمدهای بوده و در این زمینه قرائتهای مختلفی نیز مطرح شده است. برخی معتقدند دین و فرهنگ نمیتوانند با یکدیگر رویکرد تعاملی داشته باشند، زیرا هر کدام رویکرد خاص خود را دارد، اما در مقابل برخی نیز معتقدند دین به مثابه امری متعالی و دربرگیرنده باورها، ارزشها، هنجارها، سنتهای جامعه با مقوله فرهنگ به عنوان مجموعهای از دستاوردهای مادی و غیرمادی که بشر برای رفاه و بهزیستی خود خلق کرده است، رابطه تنگاتنگی دارند و بین آنها تعامل وجود دارد. خبرنگار ایکنا در اصفهان درباره بررسی رابطه نسبت دین و فرهنگ، گفتوگویی با
سیدمحمود نجاتی حسینی (خراسانی)، دینپژوه و مدیر گروه دین انجمن انسانشناسی ایران
داشته است که متن آن را در ادامه میخوانید:
آنچه در این گفتوگو میخوانید:
جهانیشدن تقابل بین دین و فرهنگ را جدی کرده است فرهنگ مدرن در تفکر دینی رسوخ کرده است آینده فرهنگی ایران در گرو مصالحه دین و فرهنگ مدرن است چالش بین دین و فرهنگ محصول تصادم سنت و تجدد است علم نمیتواند دینی شود مدرنیته مایملک و میراث دین را از آن خود کرد برخی قرائتهای دینی فرهنگزدا است دینگرایی دینی به چالش دین و فرهنگ میانجامد جریانهای روشنفکری دینی در جبهه فرهنگ مدرن وارد شدهاند روشنفکری دینی؛ تلاشی برای آشتی دین و فرهنگ مدرن اسلام و تشیع ظرفیت پاسخگویی به سؤالات جدید را دارد فرهنگ محل مباحثه، منازعه و یا مبارزه ایدئولوژیکی است مسیحیت به دلیل آمیختگی با فرهنگ غربی جهانی شده است آینده دین به رفتار پیروان آن بستگی دارد
آموزههای معنوی و اخلاقی ادیان به ویژه اسلام را باید در قالب پروژه و استراتژی مدرن به جامعه عرضه کرد و متقابلاً به جامعه اجازه انتخاب داد، زیرا با تحمیل کردن مشکلی حل نمیشود. اگر به لحاظ سیاسی بخواهیم پروژه سبک زندگی اسلامی را تحمیل کنیم، در برابر آن مقاومت صورت میگیرد.
سبک زندگی اسلامی از مهمترین موضوعات بحثبرانگیز و چالشی در چند دهه اخیر است که درباره آن نظرات و دیدگاههای مختلف و گاه متناقضی مطرح شده است. برخی با این ادله که در دوره جهانی شدن به سر میبریم و جامعه ایرانی در حال گذار از سنت به تجدد است، امکان تحقق سبک زندگی اسلامی را آن هم در شکل عمومی و گسترده ناممکن میدانند، اما در این میان برخی نیز بر این باورند که سبک زندگی اسلامی در دوران مدرن هم امکان تحقق دارد.
خبرنگار ایکنا اصفهان، در همین باره درصدد است که در سلسله گفتوگوهای تفصیلی به بررسی این دو دیدگاه مختلف بپردازد.
در همین مورد گفتوگویی با
سیدمحمود نجاتی حسینی(خراسانی)، دینپژوه و مدیر گروه دین انجمن انسانشناسی ایران،
هر رسانه ای دارای دو هدف است اول آن اهدافی که به صورت رسمی اعلام می دارد و دوم اهدافی که به دنبال آن است ولی هرگز رسماً اعلام نمی کند اما در اجرا مورد اعمال قرار می دهد. هدف از انجام این پژوهش شناخت برنامه های تدوین شده و در معنای عام سیاست فرهنگی برنامه های تلویزیون بی.بی.سی. فارسی است و مشخص نمودن رویکرد سیاست فرهنگی تلویزیون بی.بی.سی. فارسی در قبال جامعه ایران چه بوده و چه هدفی را دنبال می کند؟ بر اساس الزامات روش تحقیق تئوری داده بنیاد جهت تئوری پردازی در خصوص یک فرآیند اجتماعی خاص، داده ها از طریق تجربی به جای مرور ادبیات مربوط به تحقیق جمع آوری گردیده و ریشه زمینه های (Themes) اصلی از آن ها مشخص می گردد.GT یکی از انواع روش های پژوهش کیفی است که هدف اصلی آن بیان فرایند های اجتماعی و پژوهش تئوری است. این شیوه برای تبیین فرآیند پدیده ها در بستر اجتماعی آن ها مورداستفاده قرار می گیرد و روشی در جهت تعمیم نتایج حاصل از مشاهده ای خاص به نظریه ای جامع تر است. در این بررسی از برنامه های مذکور به عنوان واحد تحلیل استفاده شده است. در تحلیل محتوای کیفی به تحلیل محتوای هر واحد تحلیل به صورت جداگانه پرداخته می شود. پس از اتمام تحقیق و با توجه به پرسش های مطرح شده در ابتدای این پژوهش و جدول نهایی می توان نتیجه گرفت سیاست فرهنگی تلویزیون بی.بی.سی. فارسی به دنبال تغییر ذائقه فرهنگی جامعه ایران و القای فرهنگ غربی و نیز تغییر مرکز ثقل فکری از نخبگان جامعه ایران به سیاستمداران و کارشناسان فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و مذهبی موردقبول خود است. سیاست فرهنگی تلویزیون بی.بی.سی. فارسی طی بررسی به عمل آمده در پژوهش مذکور و تحلیل محتوای جداول برنامه ها و نتیجه گیری آنها در جدول نهایی، نشان می دهد سیاست فرهنگی تلویزیون بی.بی.سی. فارسی، تغییر فرهنگی، تغییر سیاسی و تغییر هویت ایرانی- اسلامی است که پیامد این سیاست فرهنگی براندازی نظام (تغییر نظام حاکم) است. سیاست های مقابله با سیاست های رسانه ای بی.بی.سی. را می توان در دو بعد یکی سیاست کلی و دیگری سیاست اجرایی، موردتوجه دست اندرکاران رسانه ای قرار داد.
علوم اجتماعی مدرن با کشف “ایدئولوژی” نشان داد که این پدیده شگرف ابزاری قدرت مند برای کنترل ذهن، بدن فرد و جامعه و دگرگون کردن سرشت و سرنوشت انسان، جهان، جامعه، تاریخ، فرهنگ،اقتصاد، سیاست، مذهب و اخلاق است.
امروزه به برکت این ایده های جامعه شناختی می دانیم که
ایدئولوژی های سیاسی – فرهنگی (مانند لیبرالیزم و دموکراسیزم)،
اقتصادی – اجتماعی (مانند سوسیالیزم وکمونیزم)،
اجتماعی – فرهنگی (مانند مدرنیزم و سکولاریزم)،
و مذهبی – سیاسی (مانند بنیادگرایی دینی قدرت طلب و میلیتاریستی نظیر اسلام گرایی سیاسی رایج – که اصول گرایی، وهابیت، طالبانیزم و القاعده و سلفی گری تجلی آن هستند و داعشی گری وحشتناک نیز نماینده خونین و میوه تلخ و وحشی آن است)،
همه می توانند به نوعی این کارکردها را داشته باشند :
“توجیه” جور و جهل، جنایت، نابرابری و تبعیض
“تقویت” محرومیت فکری و بی عدالتی اجتماعی
تحریف “حقیقت”
“تسلط” یک طبقه و گروه اقلیت بر اکثریت جامعه
“تسلای خاطردادن”به اکثریت تحت ستم برای تحمل مصایب .
این کارکردهای منفی که “ایدئولوژی”های گفته شده بیش و کم دارای آن هستند با استفاده از سه “ساز و برگ” محقق می شود:
1- ترسیم یک “جهان بینی” فریبنده از سوی حکومت، که دورنمای وحشتناکی از وضع موجود پیش از ایدئولوژی را به مردم نشان می دهد تا آنان را وادار کند به “ایدئولوژی” مورد نظر حکومت ایمان بیاورند.
2- تبلیغ یک ” اتوپیای” جذاب توسط حکومت، که وضع یک جامعه و جهان مطلوب بهشت گونه و مورد انتظار را برای مردمان تصویر می کند تا آنان وفاداریشان را به “ایدئولوژی” حکومتی از جان و دل نثار کنند
3- ترویج یک “استراتژی” فرهنگی عملی از سوی حاکمیت، برای مشارکت دادن عملی همه مردمان با مال و جان خود در توسعه و تقویت “ایدئولوژی” مطلوب حکومت.
همه این ها نشان می دهد که “ایدئولوژی های حکومتی” کنونی – هم سنتی و هم مدرن – سرشارند از دو چیز مهم و موثر:
(دو یک شنبه 10 و17 دی 91 / دانشگاه
تهران – گروه ارتباطات:کارشناسی ارشد
مطالعات فرهنگی )
سید محمود نجاتی حسینی
*اشاره
آن چه ملاحظه می شود رئوس مباحثی است
که نگارنده به عنوان مدرس میهمان درکلاس درس سیاست فرهنگی – دانشکده علوم اجتماعی
دانشگاه تهران (جلسات 10 و17 دی 91) برای دانش جویان ارشد مطالعات
فرهنگی ایراد نموده ام.به این وسیله از مدرس درس مزبور( دکترعلی ربیعی) برای
دعوت ازاین جانب وفراهم نمودن فرصتی برای طرح این نوع مباحث ونیزدانش جویان کلاس
به خاطرمشارکت دربحث تشکرمی شود.این مباحث حول محورهای زیرارائه شده است.
*دوستی دانشجو و فاضل
از خانواده جامعه شناسی این مطلب را که
مرتبط با عزاداری های عاشورایی ما است به
همراه متن اشعار بسیار جالب و نوآورانهو انقلابی خوانده شده در هیات بعثت یزد( که به دور از اشعار خرافاتی
رایج است )ارسال کرده اند.
چهارشنبه بیست و پنجم خرداد ۱۳۹۰ | 17:59 | سید محمود نجاتی حسینی[خراساني] -
12.00
دانشگاه علم و فرهنگ – رشته مطالعات فرهنگی
منابع آزمون جامعه شناسی تحولات جهانی فرهنگ
*
موارد زیر به اطلاع دانشجویان این درس می رسد
*
1- منابع آزمون
الف . متن های
معرفی شده و بعضا بحث شده در کلاس : "نظریه فرهنگی" میلنر و براویت؛ "فرهنگ و زندگی روزمره"
اندی بنت ؛ "نظریه های فرهنگ عامه" استریناتی ؛"مطالعات فرهنگی"
استوری ؛ "نظریه فرهنگی" اسمیت ) .
ب. مباحث کلاسی - بویژه محورهای پیشنهادی برای "تحلیل
فرهنگی" و "تحلیل تحول فرهنگی ایران"
پ. مباحث وبلاگ درسی – بخش "درسگفتارهای جامعه شناسی
فرهنگ" و "مطالعات فرهنگی"
2- نحوه آزمون
الف.پنج سوال 3 نمره
ای تحلیلی راجع به تحول فرهنگی جهانی و ایران و نیز بحث های نظری مطرح و مرتبط
این یادداشت بیشتر فهرست نمایی از منظر مطالعات
فرهنگیهمراه با داده هایی که کیفی و
تفسیری (و البته بیشترانتقادی) است ،که من مقدمتا ان ها را برای طرح در کلاس جامعه
شناسی دین این ترم (کارشناسی ارشد جامعه شناسی - دانشگاه ازاد اشتیان)اماده کرده
ام. البته بدیهی است این داده ها نیازمند پردازش های بیشتری هستند تا بتوان مایه
هایی غنی تر و قوی تر( و به قول کلیفورد گیرتز مردم شناس تفسیرگرای معاصر: توصیفی
پر مایه) برای تفسیر رفتار ایرانی ها درعزاداری های 2010 پیدا کرد.با این وجود
همین اندک داده نیز می تواند سرنخ خوبی برای تفسیر کیفی کنش عزاداری شیعه ایرانی
بویژه شیعه شهری شده ساکن در کلان شهر مدرن تهران به دست دهد.
*نظریه تحول
فرهنگی گفتگویی ارتباطی: کنش تفاهمی - توافقی با مدار عقلانی- اخلاقی در نظم
فرهنگی (کارل اتو اپل و یورگن هابرماس)
Karl-Otto
Apel (1990) harmony through strife as a problem of natural and cultural
evolution, online.sagepub.com, 20pp.
( I ) زمینه های تاریخی بروز هماهنگی ها و تنش های اجتماعی فرهنگی
در متن نظم های اجتماعی و مقدس
به نظر اَپل تاریخ پر است از بروز ناهماهنگیو تنش های مقدس و نامقدس ، اجتماعی و غیر
اجتماعی ، فرهنگی و غیر فرهنگی میان انسان ها با خداوند ، خدایان با یکدیگر و
انسان ها با هم دیگر .از این نظر اَپل بر آن است که تمام تمدن ها و فرهنگ ها قائل
به دوره ای از عصر طلایی اسطوره ای هستند که در آن این تنش ها به هماهنگی کامل
تبدیل خواهد شد و دیگر در آن اثری از کشمکش و تعارض نخواهد بود. بر این منوال اَپل
با استفاده از یک منظومه مفهومی طرحی از تعاملو تقابل میان مفاهیم پدیده های مرتبط با " تحول فرهنگی اجتماعی تاریخی
" را در بافتار" نظم اجتماعی" و "مسیرهای اجتماعی فرهنگی کنش
گران" می ریزد تا بتواند نشان دهد؛ چگونه "بی نظمی اجتماعی " تبدیل
به " نظم اجتماعی " می شود و بر عکس.از این حیث اَپل در دو بخش به ترتیب
مسأله تحول فرهنگی اجتماعی و تحول طبیعی را در فلسفه ها و جامعه شناسی ها پی می
گیرد. او این کار را با استفاده ا ز دو پروبلماتیک پیشامدرن و مدرن انجا م می
دهد.
با این توضیح ، اَپل مضمون های اصلی بحث خود را بر روی
روابط میان "تحول فرهنگیو
طبیعی" استوارمی سازد. بدین منظور او استدلال می آورد که لازم است برای درک
مسایل مدرن مرتبط با "امرتحول" ؛ ابتدا تصویری استدلالی از پروبلماتیک
مدرن هارمونی( هماهنگی ) Harmony
و تنشی(strife) با لحاظ ایده "تحول طبیعی یا کیهان شناختی دنیوی" Cosmic/natural
Evolution به دست داده می شود.
( ` ) پروبلماتیک
مدرن هارمونی و تنشی؛ با لحاظ تحول طبیعی/ دنیوی:"سینرژتیک / هم افزائیت Synergetic" یا ظهور نظم جدید از خلال" نقض وگسست تقارن متوازن و هم
پیدایی انتروپیک وکاهنده" Entropic symmetry
اپل به این منظور با چند گزاره آغاز می کند . این ها
عبارتند از :1- الگوی مناسب برای نشان دادن تحول طبیعی دنیوی ، مدل داروینیستی تنازع
بقا است : تنازع بقا + انتخاب اصلح + نظم بوم شناختی + رقابت انوع برای بقا +
کشمکش برای بقای مناسب در طبیعت و جنگل زندگی + انتخاب رویه های متناسب برای بیشتر
بقا و کمتر فنا.2- بر مبنای این الگو می توان نشان داد که چگونه نظم زیستی طبیعی
دنیوی هماهنگ شده به عنوان نقطه میانه و معدل در طیف "از تنش و ناهماهنگی تا
هماهنگی و توازن" قرار می گیرد.3- الگوی دیگر ، مدل هم تحولی فراگیر(Co – evolution ) ناظر به
فرایندهای هماهنگی پذیر مؤثر بر نظم گیری و نظم یابی در سطوح خرد و کلان جهان است
: این مدل تبیین کننده" شکل گیری نوعی نظم هماهنگ از طریق آشوب و تنش"
است که با ورود یک پارامتر تعیین کننده جدید انجام می شود .4- الگوی دیگر برای
نشان دادن نحوه شکل گیری نظم طبیعی کیهان شناختی دنیوی ؛ تعامل میان "امر
ضروری و امر اتفاقی" است که برای شکل دادن به هم افزایی انرژتیک لازم اند؛
این تعامل ناشی از بروز خود جوش ( در مورد امر اتفاق و حادث) و رقابت
( در مورد امر ضروری ) است.
اَپل پس ازبیان این الگوها ، این پرسش را به میان می آورد
که : چنانچه مسأله تعامل یا تقابل نظمو
بی نظمیو هماهنگی و ناهماهنگی از منظر
تحول طبیعی دنیوی در زیست جهان طبیعی با این الگوها قابل تحلیل است ؛ چگونه می
توان آن را در زیست جهان اجتماعی فرهنگی تبیین کرد ؛ و آیا می توان از این الگوها
برای چنین تحلیلی استفاده کرد؟.پاسخ اپل این است که ابهام این الگوها – به ویژه در بخش مربوط
به استفاده از مفهوم پدیده هم افزائیت– هنگام تحلیل رفتارهای
جمعی آدمیان " (که موضوع علوم اجتماعی و خصوصاً جامعه شناسی و اقتصاد است )
خود را بیشتر نشان می دهد. با این حال باید پرسید قانون سینرژتیک مندرج در تحول
طبیعی می تواند موفقیت هایی برای تحلیل "فرهنگ انسانی "داشته باشد
؟.اَپل پس از طرح این چند پرسش ، پروبلماتیک مدرن نحوه اثر تحول فرهنگی اجتماعی را
درزیست جهان اجتماعی ارائه می دهد.
( Ш) پروبلماتیک مدرن هماهنگی و تنش با لحاظ "تحول
فرهنگی" :" گفتگوی استدلالی مباحثاتی"(Argumentative
Discourse)به عنوان بالاترین شکل نایل
شدن به" هارمونی" از طریق" تنش"
اپل برای پی گیری این پروبلماتیک جامعه شناختی از منظر
تحول فرهنگی بر روی چند مضمون تأکید می کند: تحول فرهنگی + گفتگوی عقلانی +
هارمونی گفتگویی.
اپل هم چنین ضممن مقایسه "پروبلماتیک های تحول طبیعی
و تحول فرهنگی" استدلال می کند که : در تحول طبیعی ما با قانون طبیعت
سروکار داریم؛ اما در تحول فرهنگی با قواعد خردورزی نسبت داریم. به عبارتی
مبنا و شالوده تحول فرهنگی جامعه و کنش گران را باید در حوزه "قواعد و
هنجارهای اندیشه ورزی و استدلالات عقلانی" ملاحظه کرد که از منظر اپل خود را
در قالب "کنش های گفتگوی عقلانی و ارتباط بیناذهنی "نشان می دهد ( آن چه
که اپلو هابرماس مشترکاً روی آن کار
کرده اند).
بر این مبنادستگاه استدلال " تحول فرهنگی گفتگویی ارتباطی" (Communication- Discursive cultural Evolution) اَپل- هابرماس ، را می
توان در چند گزاره منسجم خلاصه کرد.مضامین مندرج در این گزاره ها هر کدام وفق
مکانیزم اثر گذاری که دارند روی هم دترمینانت های کلیدی آن نوع تحول فرهنگی اند که
مد نظر اَپل – هابرماس است. این ها
عبارتند از :
1- قواعد بازی سینرژتیک در حوزه اجتماعی فرهنگی تابعی است
از قواعد خود ساماندهی به لوگوس یا خرد اندیشه ورز؛2- لوگوس ، خود در قالب
" لوگوس دیالکتیکی " در خدمت دگرگونیو شدن و تعالی ذاتی جهان است ، که سوژه اصلی برای "خود شناخت و
خودآگاهی " محسوب می شود ؛3- خود شناخت و خود آگاهی لوگوس واره ، در قالب های
نظری و عملی آن ، یا به عبارتی " عقل نظری ( شناخت) و عملی (کنش ) " ،
متمایزاند از قوانین طبیعی که عقل نظری کاشف از آن است. به این معنا که عقل نظری
ما در خدمت شناخت و کشف قوانین طبیعی است برای کاربست ابزاری آن ها برایکنترل طبیعت ؛ اما" قواعد و هنجارهای عقلی
فرهنگی" برای ما قابل اطاعت اند برای این که بتوانیم به شناخت معتبر رسیده و
از قوانین طبیعی هم برای بهتر کردن جهانمان استفاده کنیم ؛ و هم تحول طبیعی مان را
باز تولید کرده و واکنش مناسب و درست داشته باشیم.
4- بر این مبنا ( قواعد و هنجارهای خرد عقلانی فرهنگی )
سروکار ما در تحول فرهنگی با "هنجارهای عقلانی اخلاقی" است که در
خدمت تنظیم "اصول ضابطه ساز" برای "تحول جامعه و کنش گر"
هستند .5- انتظار نمی رود ، کنش گران از این هنجارها و اصول کورکورانه تبعیت کنند
؛ آن ها باید "آزادانه و آگاهانه" در خدمت این ها باشند.6- مکانیزم
اجتماعی که در خدمت پیروی آزادانه و آگاهانه کنش گران از "قواعد و اصول ضابطه
ساز تحول فرهنگی" است؛ سازوکار کنش ارتباطی بیناذهنی است ؛ که می توان آن را
"ژرف ساختار تحول فرهنگی "محسوب کرد .
7- برای فهم "کنش ارتباطی بیناذهنی گفتگویی" (
که مبتنی بر عقلانیت استدلالی گفتگویی به قصد مجاب سازی ، متقاعد کردن ، فهم دیگری
، تفاهم و توافق است ) باید آن را از دو صورت دیگر کنش اجتماعی ( ابزاری +
استراتژیک ) کاملاً متمایز و مجزا کرد ( در کنش ابزاری Instrumental Action صرفاً محاسبات عقلانی پوزیتیویستی برای سنجش ابزارها و تحقق اهداف
به صورت فردی مد نظر است/ در کنش استراتژیکی این سنجش و محاسبه به صورت مونولوگی و
میکانیکی با فرض راهبردهای رقیب برای تحقق اهدافش بدون هر گونه دیالوگ پی گیری
شود).
8- شالوده کنش ارتباطی گفتگویی دیالوگی بیناذهنی که به قصد
"فهم + تفاهم + توافق" ( فهم منظور دیگری + نزدیک کردن فهم خودو دیگری به هم + پذیرش این فهم ها برای کنش
مشترک ) انجام می شود ؛ استفاده از ابزار فرهنگی زبان در قالب کنش
گفتاری(Speech – act ) ( گفتار منظور رسان کنش ساز Perlocutionaryیا کنش گفتار مدار )
است.
9- برای تحقق این کنش و نایل شدن به حل تناقض میان
"هماهنگی و تنش" در فرماسیون "تحول فرهنگی اجتماعی" و
بافتار" نظم اجتماعی" ؛ لازم است تفاهمو توافق میان کنش گران درگیر در تحول بر مبنای" ادعاهای حاکی از
اعتبار" (Validity – claims) صورت گیرد. ادعاهایی که طرفین گفتگویی ارائه می دهند باید بتواند
به طرزی" آگاهانه + آزادانه + عقلانی" مورد پذیرش دیگری برای" مجاب
شدن + متقاعد شدن" قرار گیرد . این ادعاهای چهار گانه عبارتند از :
91- ادعای معنادار بودنMeaning – claim ( برای طرفین گفتگویی مضامین دارای معنا بوده و فهم پذیر باشد) .92-
ادعای واقعی بودن Truth – claim ( مضامین ابزاری طرفین از عینیت و واقعی بودن
برخوردار باشند ).93- ادعای صداقت و درستی Sincerity – veracity claim( طرفین گفتگو مضامین
مورد اعتقادشان را به صورت صمیمانه و خالصانه ابراز کرده و منویاتشان را
آشکارکنند)94- ادعای حقیقت هنجاری Normative
rightly- claims ( مضامین به صورت هنجاری
درست بوده و از الزام و ضمانت اجرا برخوردار باشد).
نتیجهگیری
1- اپل – هابرماس این ادعاهای حاکی از
اعتبار را نوعی"شرایط عملی کاربردی استعلای مباحثه و استدلال آوری"(
شاید نوعی تیپ ایدئال وبری) می دانند که لازم است اجرا شود؛ نه آن که واقعاً در
جهان خارج به خودی خود وجود داشته باشد.2- به این معنا آن ها معتقدند اگر قرار
است در فرایند "تحول فرهنگی" هم "جامعه و هم کنش گران"
بتوانند از طریق درست آن به مصالحه و هماهنگی برسند و بر تنش هاو کشمکش ها و منازعاتو تعارضات و ستیزها به صورت" عقلانی
اخلاقی" ( آزادانه و آگاهانهو
کارآمد) غلبه کنند؛ لازمه آن تحقق "کنش ارتباطی گفتگویی بیناذهنی "( با
شرایط ممندرج در گزاره های 1 تا 9 ) است؛ که هدف آن نه ایجاد نظم طبیعی بل"
نظم فرهنگی گفتگویی" است.3- از منظر اپل –
هابرماس ژرف ساختار این" نظم فرهنگی گفتگویی" Discursive – cultural
order "تفاهم –
توافق عقلانی اخلاقی" است .
*الزامات سیاسی تحولات فرهنگی :
جامعه ، فرهنگ ،سیاست و دولت
H.Feldman (2004) Political Implications of Cultural Evolutions,
international journal of social economics, 31, 11-12:1089-1108.
1.برخی مبانی نظریه تحول اجتماعی فرهنگی
11.در دوره تحول اجتماعی فرهنگی نهادها وساختارهاییقالبی و غالب ایجاد می شوند که نتایجی برای
جامعه و فرهنگ و رفاه جمعیت دارند.
12. سیاست گزاری هاو کنش های سیاسی در روند این تحولات ، و برداشتهای درست ونادرست از ان ها اثر
گزارند.
13.برایمسیر سازی درست این تحولات و نیز به منظور قراردادن متناسب
تمامی گروههای اجتماعی و وجوه فرهنگی و خرده ساختارهای جامعه در این روند نیاز
بهقواعد و قانون مندی مناسب احساس می
شود.
14.مهمترین خط سیرهایی که می تواند به این مسیرسازی های
درستومتناسب با تحول فرهنگی اجتماعی کمک
کنند عبارتند از :
141.اصول آزادی گرایی های فردی قانون مند 142 .رویههای حقوقی قانون مندومتناسب با تحول 143. کمینه شدن گستره دولت
144. تمرکز زدایی از سیاست ها
15.تنها در صورت وجود و کاربست این خط سیرها است که می توان
امید داشت کلیت متنوع جامعه و وجوه متمایز فرهنگی ان به همراهگروههای مختلف کنش گران ان می توانند به بهترین
صورت ممکندر یک فرایند رقابتی درست از
تحول فرهنگی خود و جامعه اشان را سروپا نگهداشته و ان را بازتولید کنند.
2.نشانه شناسی تحول
اجتماعی فرهنگی
21.خودجوش بودن دگرگونی ها و رخدادها 22. درون زایی روند ها
وفرایندهای تحولی 23.نامشخص بودن نتایج و
پیامدهای تحول24. نامعین بودن فضای تحول
4. نقش مسیر سازی سیاست گزاری های اقتصادی سیاسی و اجتماعی
فرهنگی در فرایند تحول اجتماعی فرهنگی
41. قاعده مند گرایی در آزادی های فردی /که مقوم و
تضمین کننده بقای متنوع اعضای جامعه در فرایند تحول فرهنگی اند و ضمنا به بقای
جامعه نیز می انجامند(: لزوم وجود آزادی های منفی و مثبت < نظریه ایزایا برلین > مشتمل برآزادی های اجتماعی سیاسی
فرهنگی +آزادی اقتصادی +شهروندی +حقوق بشر
+ازادی انتخاب و رقابت +آزادی اندیشه و کردار ).
42. قانونمندی قاعده ها و قاعده مندی قانون گراییها/که
سازنده مسیرها و روند ها وفرایندهای تحول اجتماعی فرهنگی اند(این ها باید از 3 ویژگی
مهم برخوردار باشند: انتزاعیت / جامع بودن بدون تعیین محتوای دستوری +قطعیت / برخورداری از ثبات عقلانی بدون نوسان وتزلزل +برابر گرایی / تدبیر و مواجهه ورفتار برابر و منصفانه
وعادلانه با تمامی سوژه های اجتماعی فارغ از
خصیصه های شخصی آنان ).
43.تمرکز زدایی از سیاست ها ودولت / برای اطمینان خاطر
از عدم دست اندازی دولت به حریم سوژه های اجتماعی کارگزار(به رسمیت شناسی شهروندی و
الزامات ان از سوی دولت ها + تضمین اجرای درست پروژه های زندگی شخصی از سوی دولت ها
+ لزوم پای بندی دولت ها به قرارداد گرایی
فیمابین با شهروندان خود ).
5.نزاع برداشتهای پانگلوسیزم فرهنگی (خوش بینی و ساده اندیشی
نسبت به نتایج کاملا مثبت فرایند تحول خود جوش و پرهیزدادن از سیاست گزاری ها ) با کانستراکتویزم
فرهنگی (اعتقاد به دخالت گرایی بی حد ومرز در فرایند تحول و واگذاردن جامعه به دست
سیاست گزاری های دستوری وآمرانه بدون دخالت شهروندی ومشارکت مردمی ).
*نظریه تحول اجتماعی هایک : تزهایی در باره تحول
کانستراکتیویستی (ایجادگرایی ) واسپونتانیستی (خودجوش )جامعه و فرهنگ
D.R.Steele (1987) Hayek, s Theory of Cultural Group Selection, the journal of libertarian studies, 3, 2:171-196.
1. نظریه تحول اجتماعی فرهنگی هایک
به نظر هایک ساماندهی اجتماعی به دو
صورت اتفاق می افتد: پروژه کانستراکتیویستی ( این که نهادها در قالب پروژه های از
پیش تعیین شده و برای رسیدن به اهداف خاص طراحی شوند) و پروسه اسپونتانیستی ( این
که گروههای اجتماعی به صورت انتخاب داروینیستی و اتفاقی و خودجوش از فرایندهای رخ
داده برای رسیدن به اهداف موردنظرشان استفاده برده و این الگوها را حفظ ، ذخیره و
تقویت کنند).
2.محورهای اصلی نظریه تحول اجتماعی فرهنگی
هایک
بر این اساس می توان چند محور اصلی
را در این نظریه مهم شناسایی کرد:
21. واقعیت وجود فرایند انتخاب در
جامعه و فرهنگ
22. لزوم تخصیص انتخاب اجتماعی
فرهنگی برای گروههای جامعه
23. وجود هم زمان مواد سودمند و ناسودمند در جریان
انتخابکه موثر در تعیین سرشت و سرنوشت
اجتماعی آن ها است
24. عدم الزام گروههای اجتماعی به درک
معقول فرایندهای منتخب و مستقل بودن تبعات این انتخاب برای گروهها.
25.وجود این ضمانت اجرای قوی در
فرایند انتخاب مبنی براین که مواد منتخب
اعم از اخلاقی ،حقوقی، اجتماعی وفرهنگی (:عادات ،اداب ورسوم ،سنت ها )رمز بقای
جامعه و فرهنگ خواهند بود؛ حتا اگر کارکرد مفید ان ها درک نشده باشد.
3.تکمیل نظریه تحول اجتماعی فرهنگی
هایک
دی.ار.استیله از جمله افرادی است که تکمله
ای بر این نظریه واردکرده است ؛که خلاصه ان در چند نکته زیرامده است :
31. علاوه بر دورویه مورد نظر هایک
در تحول فرهنگی اجتماعی (کانستراکتیویستی / اسپونتانیستی) رویه سومی نیز وجود دارد
که در نطریه اجتماعی سیاسی لیبرالی می توان انرا رویه تحول اجتماعی فرهنگی " نهادی
ساختاری " نامید
(ارای هیوم ، فرگوسن ومنگر ).
32.نباید تصور کرد که انتخاب اجتماعی
فرهنگی گروههای جامعه می تواند جای سیاست گزاری هایی را که با ارزیابی انتقادی این
مواد منتخب ( و هم چنین مواردی که گروههای مزبور از انتخاب ان ها غفلت کرده اند )
سروکاردارند پر کند.
33.نمی توان گفت که نظم های اجتماعی خودجوش و خوش بینانهموجود کاملا کارامد اند ؛مگر این که این نظم ها
به صورت اتفاقی از طریق سیاست گذاری های عقلانی یا نظام آزمایش و خطا غربال شده
باشند.
34. همان گونه که هایک یاداوری کرده
است ،جامعهوسنت تحول اجتماعی فرهنگی آن
مستلزم نگهداری و مراقبت جدی است .در سنت لیبرالی هایک این مهم بر عهده نظام تمدنی
هر جامعه دستخوشتحولات گذاشته شده
است.
61. تحول در شالوده های جامعه : زیربنای مادی/ روبنای فرهنگی ؟
62.فرایندهای تحولی در صنعت فرهنگی :هویت سازی فرهنگی +توده سازی فرهنگی + کلیشه سازی فرهنگی
+بروکراتیزه کردن فرهنگی +مطیع سازی فرهنگی
63.سازوکارتحولی
درفرهنگ بورژوایی :بازار فرهنگی + فرهنگ مصرفی و مصرف فرهنگی +
ماتریالیزم فرهنگی+ پنهان سازی تناقضات
سیستمی + بازتولیدسلطه و وضع موجود
64.تحول در پیامدهای انسان
شناختی و وجودی فرهنگ سلطه : الیناسیون + شیی وارگی + طلسم انگاری کالایی + نیاز
سازی کاذب + تحریف شدگی + ابژگی
65.تحول در
بازنمایی های سوژه گی : اینترپلاسیون و استیضاح و خطاب شدن + اعتقاد سازی
ایدئولوژیکی + رضایت سازی هژمونیکی + شراکت بازتولیدی سلطه + فرهنگ سازی سیاسی
66.تحول در
ترفندهای امپریالیسم فرهنگی : ایده ها و رویه های اسیمیلاسیون فرهنگی + امریکانیزه
شدن فرهنگی + نابود سازی فرهنگی دیگری
71.تحول در روابط فرهنگیخود- دیگری :نسبی گرایی فرهنگی+ قوم مداری
فرهنگی+ تبعیض فرهنگی + مدارای فرهنگی +
پذیرش فرهنگی + مبادلات فرهنگی + کشمکش فرهنگی + تماس فرهنگی + شوک فرهنگی + تاخر
فرهنگی + درک فرهنگی .
72 .تحول در الگوهای زیستی : همسرگزینی+ شبکه خویشاوندی +
شبکهخصوصی +روابط جنسی + روابط نسلی + تولید جنسی + نقش
جنسی + تربیت جنسی+ کاربردهای زبانی + نظام اعتقادی + رفتاربدن+ دانش محلی + اخلاق فرهنگی + مناسک گذر +
فاصله فرهنگی + هویت فرهنگی.
**منبع: دانیل بیتس و فرد پلاگ ( 1990/ 1375) انسان
شناسی فرهنگی ، محسن ثلاثی، تهران،انتشارات علمی ؛ هری.س.تریاندیس( 1378/1994 )
فرهنگ و رفتار اجتماعی ، نصرت فتی ، تهران ، نشر رسانش ؛ لاری .ا.سامووار و
همکاران ( 1379 / 1994 ) ارتباط بین فرهنگها ، غلامرضا کیانی و سید اکبر
میر حسینی ، تهران ، انتشارات باز .
8. نظریه"
تغییر اتیک / موزاییک و بوم شناسی فرهنگی "
81.تحول در
پخش- انطباق فرهنگی : الگوهای سکونت+ معماری + مهاجرت+ کار + تفریح + مصرف + روابط
91.تغییر
در پهنه بندی مکانی و زمانی :فضای خصوصی+
فضای عمومی + فضای فراغت +فضای کار +
فضای کالا+فضای محلی+ فضای منطقه ای +
فضای مادرشهری
92.تغییر در
فضاهای مجازی و رسانه ای شده : ایجاد نقش مجازی + هویت سازی مجازی + معنا یابی
مجازی + سبک سازی زندگی
93.تغییر در فضاهای وجودی : احساس تعلق + اخلاق مسئولیت + ناامنی
هستی شناختی + تلاش برای گریز + ارتقای موقعیت + اعتماد و مخاطره .
***منبع : تری.ج.جردن و لستر راونتری (1986/1380
) مقدمه ای بر جغرافیای فرهنگی ، سیمین تولایی و محمد سلیمانی ، تهران ،
پژوهشگاه فرهنگ ، هنر و ارتباطات ؛ مایک کرنگ ( 1998/ 1383 ) جغرافیای فرهنگی
، مهدی قرخلو ، تهران ، سمت .
سه شنبه هجدهم فروردین ۱۳۸۸ | 21:15 | سید محمود نجاتی حسینی[خراساني] -
بالاخره با کندوکاو و
کاویدن مشترک فیما بین من و دانشجویانم در زمینه تحولات فرهنگی رخ داده
در نوروز 88 و با یک بررسی کیفی دم دستی از طریق یک گفتگوی سقراطی -
هابرماسی که بیشتر مبتنی بر ایده های جامعه شناسان فرهنگی ( طرح شده از
سوی من ) و فاکت های شخصی دانشجویان و تجربه های انان از نوروز 88 بود به
چند نتیجه جالب توجه دست پیدا کردیم . از جمله این نتایج توافق بر سر
تاثیر چند خوشه عاملی بر تحول نوروز 88 و خرده شعایر ان از قبیل دید و
بازدید های سنتی مرسوم بود. این خوشه عوامل عبارتند از :
1- تقویت فردگرایی ( دورکیم ) 2- تشدید عقلانیت گرایی ابزاری ( وبر و
زیمل ) 3- تضعیف اخلاق مسئولیت در برابر دیگری + مداراگرایی + پذیرش
دیگری ( لویناس / هابرماس / دریدا ) 4- تقویت بی توجهی مدنی ( گافمن )
5- تشدید ارتباطات مجازی و مونولوگی شدن روابط اجتماعی و هم زمان با ان
تضعیف دیالوگ 6- تشدید اختلاف بینانسلی
12 . پست مدرنیته فرهنگی، جهانی شدن فرهنگ و فرهنگ جهانی
شده
(
پسا مدرنیزم و تحلیل فرهنگی)
101.پراپ: خصیصه
داستانی زندگی اجتماعی ( پیرنگ ساختاری در قصه ها ی فولکلوریک مردم پسند+ساختار واقعیت اجتماعی و تعین کنشهای شخصیت
داستان+ روایت ساختاری از زندگی روزمره )
102 .فرای : اناتومی داستانی زندگی روزمره ( روایت قدرت
در قصه های مردمی + سرنمونهای ازلی و تحول روایتی ان در ژانرهای ادبی + تحول در
نقطه نظرهای روایتی و واقعیت های ساختاری جامعه و فرهنگ )
103 .باختین:
منطقه مرزی گفتگوی متن و خواننده وفرهنگ کارناوالی( بیناذهنیت و در هم آمیزی متن و خواننده
+تعین تاریخی اجتماعی متن ها + بازتولید سنت مردمی در فرایندهای ادبی هنری
)
105 .ترنر :
نمایش اجتماعی زندگی ( جریان تخیل- بازی- خلاقیت شخصیتی فرهنگی + درگیری
بازاندیشی شناختی و هستی شناسی فرهنگی + بحرانهای فرهنگی زندگی ها :نقض عهد/
نفاق/ جبران/ انسجام+ بازتولید بحرانهای فرهنگی برای کنشگران بعدی )
106 .گیرتز:
معناسازی فرهنگی برای زیست اجتماعی ( زندگی روزمره ومعنادهی فرهنگی +
معناسازیهای شناختی احساسی رفتاری در زیست جهان معمولی + اهمیت فرهنگهای محلی
وساخت دهی اجتماعی )
111 . فروید+ مارکوزه + فروم : فرهنگهای اروس/تاناتوس (
اید- ایگو- سوپرایگو/سوپرایگوی فرهنگ و
اخلاق / فرهنگ اروس و ساخت همبستگی و نظم / فرهنگ تاناتوس و ساختار قدرت و تباهی
/ فرهنگ لذت جویی مدرن و تباهی نفس / فرهنگ عقلانیت شهوانی و انسان تک ساحتی )
112 .لاکان: فرهنگ های امر خیالی/ نمادین / واقعی( سوژگی
ناشی از فرهنگ + سوژه تهی+ خود/دیگری
نا برابر )
کریستوا+ ایریگارای:روانکاوی جنسیت زنانه ( فرهنگ مردانه
و تعین زن به عنوان خود / دیگری غایب + دیگری همه چیز مردانه )
113 .دلوز+
گاتاری+ ترکل + لیوتار : فرهنگ پست مدرنیمیل و لذت( ماشین میل و لذت + روان گسیختگی هویتها رفتارها+ سرکوب فرهنگی
و تاثیرات روانی + سرمایه داری و دستکاری میل به مصرف )
121 . لیوتار: بازیهای زبانی+ فراروایت + کارناوال
روایتها+ فرازبان/ بودریار:پسافرهنگ+ مصرف نمادین+ شی وارگی+ فراتر از واقعیت+
خلسه ارتباطات رسانه ای + وانموده ها/ بل: جامعه و فرهنگ مبتنی بر دانش- اطلاعات
/ جیمسن: فراتر از فضا + هویت زدایی + اقتصاد نشانه ای/هاروی: فرهنگ سطحی و کم
مایه و پوچ /لش :ادغام امر فرهنگی /
اجتماعی + حوزه های خصوصی / عمومی + میدان های کار / فراغت
122 .واترز : جهانی شدن اقتصادی و بازار
جهانی کالاو پول + جهانی شدن سیاسی و فراتر از دولت ملت + جهانی شدن فرهنگی و
جریان فرهنگی یکپارچه / فدرستون: امریکایی شدن + غربی شدن + جهانی محلی شدن +
محلی ماندن + امپریالیزم فرهنگی + نزاع امر جهانی / محلی و سنتها/ مدرنیته ها
123 .باومن:
فرهنگ سیستم پروری مدرنیته / فرهنگ سیستم زدایی پست مدرنیته +فرهنگ قانون گذاری مدرن / فرهنگ تفسیر برداری
پست مدرن /رورتی : فرهنگ عملگرایانه نتیجه گرا در میانه فرهنگهایمدرن و پست مدرن+ فرهنگ واقع گرای بدور از
لفاظی فلسفی مدرن و پست مدرن
124 .وست : فرهنگ
سیاست هویت و تفاوت /کالهون : فرهنگ تفاوت ارزشها و ارزشهای متفاوت + فرهنگ چند
صدایی/باتلر: رژیم فرهنگی بهنجار / نابهنجار /
125 . بهابا+ سعید+ اسپیواک : فرهنگ پسااستعماری و مساله
هویت ها
مشخصات وب
مباحث درسی و کلاسی +گفتگوها و یادداشت ها و نوشتارها : (استفاده با ذکر منبع مجاز است)