"احساس مذهبی درعصرحاضر" (دورکیم ،1914 )
( دانشگاه آزاد تهران مرکزی، گروه جامعه شناسی:12 آبان 1394 )
اشاره
امیل دورکیم به موازات تالیف اثرسترگ خویش درحوزه دین شناسی اجتماعی("صورابتدایی حیات دینی"1912) به دعوت " اتحادیه آزاداندیشان و مومنان آزاده فرانسه" درسال 1914 میلادی سخن رانی مهم ومعنوی گرا را به مناسبت بررسی کتاب " صورابتدایی حیات دینی" ایراد می کند تحت عنوان:احساس مذهبی درعصرحاضر.با توجه به اهمیت زیاد اینمتن هم برای فهم ماهیت اجتماعی معنوی دین درعصر مدرن و هم شناخت دقیق وعمیق جامعه شناسی دین دورکیمی، من از طریق هنر- فن "بازخوانی" تلاش کرده ام تا تزهای کلیدی آن را استخراج و مرتب کنم.امیدوارم که دانشجویان کلاسهای جامعه شناسی دین ضمن تامل عمیق در این تزها،دوباره متن به زیبایی فارسی شده این سخنرانی(توسط دکتر سارا شریعتی مزینانی)را به دقت وبارها وبارها بخوانند!(نک به کتاب:هانری دروش 1386 ،جامعه شناسی درمواجهه با دین،ترجمه وتالیف سارا شریعتی مزینانی، تهران، نشر کوچک، صص 150- 160 ) .
تذکر تئوریک
طبق استنباط من ، دراین سخنرانی دورکیم وجد و شور خاصی از خود در بیان آرای جامعه شناسی دین نشان می دهد که بی سابقه است ، یا دست کم با آن دورکیم پوزیتویست خشک که ما می شناسیم (شاید به نادرستی) منطبق نیست. آرای دورکیم دراحساس مذهبی درعصر حاضر کاملا ضد مارکسی است (نک تزهای15 تا 17 ){هرچند می پذیرد که بی دینان نیزهستند}؛به غایت وبری- زیملی است (نک خصوصا تزهای 5 تا 7 ) {هر چند به تفحص عقلی علمی دین پای بند است}؛ بسیاربه جامعه شناسی دینی(نگاه دینی به جامعه) نزدیک است تا جامعه شناسی دین ( نگاه اجتماعی به دین ) {هرچند همچنان براجتماعی بودن دین اصرار می ورزد}؛و نهایتا این که لحظه اگزیستانسیالیستی دورکیم رانشان میدهد( نک تز 22 ).
با این وجود مع الاسف هم چنان لحظه کفرآمیز جامعه شناسی دین دورکیمی که قایل به خاستگاه اجتماعی دین و به خدایی رساندن جامعه است ، درآن دیده می شود و این همان لحظه دورکیم ناب است!
***
تز 1 – دین فقط سیستمی ازعقاید نیست ، بلکه سیستمی از نیروها است.
تز 2 - به واسطه دین است که دین داران درخود احساس مذهبی بودن می کنند واین حس را می یابند که می توانند با آن زندگی نویی بیافرینند .
تز 3- فقدان حس مذهبی بودن نیزازطرفی دیگر و به نوعی اثر گذاراست.
تز4- احساس دینی مختص عصرحاضرنیست،درطول تاریخ تمدن بشری این حس مذهبی بودن به عنوان یک امرواقعی وجود داشته است ، لذا نمی توان آن را توهم دانست.
تز5 – آزاداندیش، یعنی محققی که وظیفه اش بیان روشمند دین با دلایل طبیعی است ونه متافیزیکی، باید خاستگاه احساس مذهبی و کارکردهای آن را تحقیق کند.
تز6 – وظیفه جامعه شناس دین آزاد اندیش این است که دین را از نظر عقلانی فهم کند.
تز 7- بدون لحاظ احساس دینی ، هیچ جامعه شناسی نمی تواند دین را فهم کند.
تز8- باید دین را همان گونه که یک مومن به آن دین ، آن را فهم می کند ، فهمید.
تز9- ایمان مومنان نیز جزوی از وجود احساس دینی و دینداری است وجامعه شناس باید بتواند آن را به همان صورت فهم کند .
تز10- جامعه شناس نمی تواند تفسیرعقلانی ازدین ارائه دهد که غیر دینی باشد.
تز11- برای فهم عقلانی دینی از دین داری ، جامعه شناس باید موضعی همدلانه با دین داران اتخاذ کند.
تز 12- با این وجود جامعه شناس دین ، ضمن پای بندی به یک دین یا یک حکم دینی ، باید بتواند آزاد اندیشی اش را در جریان مطالعه روی دین هم چنان حفظ کند.
تز 13- دین را نباید با جزمیات اعتقادی خشک و متحجرانه یکی گرفت، دین درحقیقت مجموعه ای از آرمان های متعالی است که انسان را به فراسوی امر متعالی می برد و از زندگی معمولی و روزمره اش جدا می کند و این خود تجربه زیسته ای نو است .
تز 14- بنابراین دین ، حیات دینی خلق می کند که نیروها و انرژی خاص خود را دارد.
تز 15- هیچ جامعه شناسی نمی تواند با ژستی پیامبرانه از ما بخواهد که چشم از آسمان برداریم و به جای آن به زمین خیره شویم وبه جای امورات معنوی فقط منافع اقتصادی را حیاتی بدانیم.این نه تنها سخنی کفرآمیز است که از بیخ و بن نیز باطل است.
تز 16- حتی اگر آسمان ها از معنویت ها و نیروهای معنوی خالی شده باشد، باکی نیست ؛ چون این ما هستیم که با آرمان های معنوی مان آسمان ها را پر می کنیم و تصویر خودمان و جامعه مان را به آسمان می اندازیم.
تز 17- تا زمانی که جوامع انسانی زنده باشند این نوع تصویر پردازی بزرگ وجود خواهد داشت، آرمان های معنوی بزرگی بیرون خواهد آمد و ما انسان ها خادم این آرمان ها خواهیم بود.
تز 18- و چنین است که برداشت اجتماعی از حیات دینی و دین داری و احساس دینی لازم و ضروری مذهب است .
تز 19-اما دین آینده دینی است که به ریشه ها و خاستگاه ها ی اجتماعی اش آگاه است.
تز 20- اگر قدرت آرمان های خلاق دینی ما تضعیف شود ، دین داری نیز کم رنگ می شود و نه برعکس .
تز 21 – ما در دوره گذار از سنت به مدرنیته ایم که با تزلزل عمیق همراه است ،دیگر آرمان های سنتی گذشته پاسخ گوی نیازهای نو نیستند؛ آرمان ها سنتی مرده اند، و مع الاسف آرمان ها و نیروها ی ارزشی اثر گذار نو نیز متولد نشده اند ، لذا ما در دوره واسط و در حالت تعلیق معنوی به سر می بریم.
تز 22- اما در دل این دوره از تعلیق معنوی ، ما به حال خود رها شده ایم ، و لذا باید با ایجاد احساس مذهبی ، خود و جامعه مان را بسازیم .
***
مباحث درسی و کلاسی +گفتگوها و یادداشت ها و نوشتارها : (استفاده با ذکر منبع مجاز است)