باز خوانی انتقادی تمایز - تضاد - تنازع تاریخ نگاری های اسلامی – غربی از اسلام :
از "تاریخ نگاری اعتقادی -رستگاری اسلامی" تا " تاریخ نگاری انتقادی - روشن گرانه از اسلام"
( اشاره ای به پروژه پژوهشی تاریخ نگاری "موسسه اناره inarah" آلمان: 2007-2021 )
سید محمود نجاتی حسینی ( خراسانی )
دین پژوه – مدیر گروه دین انجمن انسان شناسی ایران
بهمن 1399

[1 ] اشاره
فهم درست تاریخ history سنتی ومدرن و پسامدرن در گروی کشف ماهیت نزاع historiography ها است – موضوعی که کاویدن آن ازبیخ وبن تابع ملاحظات "جامعه شناختی" sociologicality و ضوابط "فلسفه تحلیلی تاریخی " historical analytical philosophy است .
این دو دانش تخصصی به کار ما می آیند برای این که بتوانیم نشان دهیم چرا و چگونه « تاریخ نگاری های سنتی – مدرن – پست مدرن- لیت مدرن » از حیث « داده آوری – داده آمایی- روایت گری – تفسیر وتبیین علل ودلایل وقوع رخ دادهای تاریخی » منطقا هم از هم متمایزند ، هم با هم متفاوتند ،هم برخی ها ممتازند ،و هم برخی ها با هم متضادند و هم متناقض هم اند.
یک نمونه مهم و قابل توجه ازاین دست مناقشات ، نزاع های فکری تاریخ نگارانه جاری است که درباره جریان تاریخی سنتی" تاریخ نگاری اسلامی کلاسیک"(متون نوشته شده در سده های 1 تا 13 هجری قمری / 7 تا 19 میلادی ازسوی دانش پژوهان مسلمان ) در گرفته است، و خاستگاه آن"جریان تاریخ نگاری مدرن غربی " است.
بن مایه تاریخی فرهنگی این نزاع تاریخ نگارانه ، تا جایی که به موسسه تاریخ پژوهی اسلامی "اناره " inareh (2007 تا 2021 ) و متون جنجال برانگیز تاریخ پژوهی منتشره آنان درباره "آغاز اسلام " بر می گردد ، در این مساله جامعه شناختی تاریخی مهم " قابل تامل و البته قابل تردید و قابل نقد " نهفته است :
« تاریخ نگاری اسلامی کهن وکلاسیک آغازین در سده 1 ه.ق /7 میلادی و متون تثبیت شده آن و نیز الگوگیری ها ی بعدی از این متون در جهان اسلام و حتی غرب عمدتا مبتنی بر روایت های اسلامی شفاهی و نقلی است و به هیچ وجه مستند به مدارک تاریخ نگاری علمی کلاسیک و مدرن غربی استاندارد یعنی شواهد باستان شناسی وزبان شناسی نیست و لذا فاقد شان تاریخ نگاری علمی است و لازم است همه آن روایت ها تاریخ نگاری اسلامی از نو به محک و آزمون تاریخ نگرای علمی مستند به باستانشناسی وزبان شناسی زده شود » .
این جریان نوظهور و شگرف در تاریخ نگاری از اسلام و تاریخ نگاری مجدد از تاریخ اسلام معتقد است که « کلیت تاریخ نگار ی اسلامی کهن وکلاسیک اسلامی وادامه آن تا کنون مبتنی است بر نوعی "الاهیات رستگاری " salvation theology که ستاک و بن مایه آن صرفا بر روایت گری تاریخی از "نجات مسلمانان-مومنان و هلاکت غیر مسلمانان-غیر مومنان"توسط خداوند به واسطه گروش به دین اسلام است ».
منتقدان تاریخ نگاری اسلامی سنتی معتقدند این نوع "تاریخ نگاری رستگاری"salvation historiography که خاستگاه تاریخ نگاری اسلامی سنتی و کلاسیک درجها ن اسلام از گذشته تا کنون است ، نیازبه ارائه شواهد باستان شناختی عینی وقابل لمس و حس که رویت پذیر برای همگان اعم از مسلمانان و غیر مسلمانان باشد در خود نمی بیند وصرفا بر اعتقادپذیری به روایت های اسلامی الاهیاتی کلامی فقهی نقلی و شفاهی استوار است .
این نوع "تاریخ نگاری اسلامی رستگاری" – به قول هانری کربن دانش پژوه فرانسوی از شارحان فلسفه اسلامی و شیعی – نوعی "تاریخ نگاری تاریخ مقدس" HOLY-SACRED HISTORY نیز ممکن است باشد .یعنی تاریخ نگاری که " مضمون ومساله وروش و پرسش ها و سوژه ها وابژه ها و اهداف آن " ازبیخ وبن همه از قداست برخوردارند .
چیزی شبیه قداست در روایت گرایی تاریخی مورخان مسلمان کلاسیک و حتی نو از رخ دادها ی مهم تاریخی مانند :« تاریخ زندگی پیامبر؛تاریخ زندگی خلفای راشدین و صحابه؛ تاریخ زندگی اهل بیت نبی ؛ تاریخ غزوات وسریه های پیامبر ؛ تاریخ جهاد اسلامی ؛ تاریخ حج؛ تاریخ فتح مکه ؛ تاریخ مهاجرت به مدینه ؛ تاریخ فتح الفتوح سرزمین های امپراتوری مقتدر ایران عصر ساسانی ؛تاریخ فتح تمدن های تاریخی مصر و سو ریه و فنیقیه ؛ تاریخ نبردهای درون دینی در نهروان و صفین و کربلا( بین النهرین)میان امامت وخلافت و....»
روی هم جنبش و پویش منتقدان جریان سترگ و پر پیشینه و پر هواخواه و پر مخاطب "تاریخ نگاری اسلامی سنتی –رستگاری – مقدس " برآن هستند که باید با اتکابه "تاریخنگاری علمی استاندارد مدرن " و توسل به تکنولو ژی ها ی آن ( باستان شناسی وزبان شناسی ) و خصوصا "باستان شناسی متون مقدس" ARCHEOLOGY OF SACRED TEXTS و نیز با تمرکز بر رویه های متدلوژیک مدرن متن خوانی ( از شالوده شکنی تا هرمنوتیک انتقادی و تحلیل گفتمان انتقادی ) به باز خوانی انتقادی –بازسازی روشنگرانه
تاریخ اسلامی و اسلام اقدام نمود.
*پی نوشت 1:منابعی مهم برای مطالعه تکنولوژی های باستان شناسی و زبان شناسی و رویه های متدلوژیک مدرن متن خوانی
الف ) در باستان شناسی
[اسرائیل فینکنشتاین و نیل اشرسیلبرمان(1394)باستان شناسی کتاب مقدس:نگاهی نو به قوم یهود ومنشاء کتاب های مقدس آن،سعید کریم پور،تهران،انتشارات سبزان/سوفی .ا.دبون وهمکاران( 1395)باستان شناختی و تکامل انسان ،کمال الدین نیکنامی و مریم رمضانی ، تهران ، انتشارات دانشگاه تهران / انریکو آسکالونه ( 1394 ) باستان شناسی جوامع ایران باستان در هزاره سوم پیش از میلاد ،سید منصور سید سجادی، تهران، سمت].
ب) در زبان شناسی انتقادی و تحلیل متن
[دیوید .ام بژه( 1388 ) تحلیل روایت و پیشا روایت :روشهای روایی در تحقیقات اجتماعی ،حسن محدثی، تهران، دفتر مطالعات و تحقیقات رسانه ها ، وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی/ ریچارد .ال .پالمر (1389) علم هرمنوتیک،محمد سعیدحنایی کاشانی،تهران، هرمس/ تیم ریپلی (1395) راهنمای تحلیل گفتگو، گفتمان و سند،عبدالله بیچرانلو ، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی/ رابرت سالكالوفسكي (1388)درآمدي بر پديدارشناسي،محمد رضا قرباني ،تهران،گام نو/ژان گروندن ( 1395 ) هرمنوتيك ، محمد رضا ابوالقاسمي ،تهران، نشر ماهي/ ژان فرانسوا ليوتار (1394 )پديده شناسي ، عبدالكريم رشيديان، تهران، نشر ني /فردریش نیچه ، مارتین هایدگر،هانس - گئورگ گادامر ودیگران (1391) هرمنوتیک مدرن : گزینه جستارها، بابک احمدی ،مهران مهاجری و محمد نبوی ، تهران، نشر مرکز/ ادموند هوسرل(1386 )ايده پديده شناسي،عبدالكريم رشيديان ،تهران، شركت انتشارات علمي و فرهنگي/دیوید.کوزنز هوی(1385)حلقه انتقادی:هرمنوتیک،تاریخ،ادبیات وفلسفه،مراد فرهادپور، تهران، انتشارات روشنگران ومطالعات زنان / ماريان يورگنسن و لوييز ، فيليپس( 1389) نظريه و روش در تحليل گفتمان ، ترجمه هادي جليلي ، تهران، نشر ني/سارا میلز ( 1388) گفتمان ، فتاح محدی ، زنجان، نشر هزاره سوم / کریستوفر نوریس(1380 )شالوده شکنی ، پیام یزدانجو، تهران، نشر و پژوهش شیرازه /نورمن فرکلاف(1379 ) تحلیل گفتمان انتقادی ، گروه مترجمان ، ویراسته محمد نبوی و مهران مهاجر ، تهران، دفتر مطالعات وتحقیقات رسانه ها / تئون .ای .ون دایک ( 1389) مطالعاتی در تحلیل گفتمان ، گروه مترجمان،ویراسته محمدنبوی و مهران مهاجر ، تهران، دفتر مطالعات وتحقیقات رسانه ها ] .
*پی نوشت 2 : منابع مهم برای فهم دو منظر جامعه شناختی تاریخ و فلسفه تحلیلی تاریخی
الف) در جامعه شناسی تاریخ
[ تدا اسکاچپول( 1392) بینش و روش در جامعه شناسی تاریخی، هاشم آقاجری ،تهران، نشر مرکز/ دنیس اسمیت(1386)برآمدن جامعه شناسی تاریخی،هاشم آقاجری ،تهران،مروارید/گری .جی هیملتون و همکاران (1385)تاریخ نگاری و جامعه شناسی تاریخی ، هاشم آقاجری ،تهران،کویر/پیتر برک(1381)تاریخ ونظریه اجتماعی،غلامرضاجمشیدیها، تهران ، انتشارات دانشگاه تهران/مایلز فربرن( 1394) تاریخ اجتماعی :مسایل –راهبردها- روش ها ، ابراهیم موسی پور بشلی و محمد ابراهیم باسط ، تهران، سمت / ابراهیم موسی پور بشلی و محمد ابراهیم باسط ( گرداوری وترجمه ) ( 1394 ) تاریخ اجتماعی :دانش – رو ش -آموزش ، تهران، سمت ]
ب) در فلسفه تحلیلی تاریخ
[مایکل استاتفورد(1387) درآمدی بر فلسفه تاریخ ،احمد گل محمدی،تهران،نشر نی/ آر.اف اتکینسون و دیگران ( 1387) فلسفه تاریخ : روش شناسی و تاریخ نگاری ، حسین علی نوذری ، تهران، طرح نو / مایکل استاتفورد(1392) درآمدی بر تاریخ پژوهی ،مسعود صادقی ،تهران،دانشگاه امام صادق / جرج کالینگوو د(1389)مفهوم کلی تاریخ،علی اکبر مهدیان، تهران، کتاب آمه/سی بی ین مکالا (1387 ) بنیادهای علم تاریخ ، احمد گل محمدی،تهران،نشر نی / گئورگ ایگرس( 1389) تاریخ نگاری در سده بیستم :از عینیت تا چالش پست مدرن ، عبدالحسین آذرنگ ،تهران، سمت/کیت جنکیز ( 1393) بازاندیشی تاریخ ، حسین علی نوذری، تهران ، آگه ]
[2 ] نزاع تاریخ نگاری ها از منظر جامعه شناختی و فلسفه تحلیلی تاریخی
"نزاع و مناقشه تاریخ نگاری ها "historiographies’ conflicts and challenges ، یعنی مناقشه بر سر ماهیت معرفتی و مکانیزم ثبت و ضبط رخ دادهای رخ داده درزمان های گذشته ونیز رویه روایت این رخ دادها به زمان حال و به زبان زمان حال و هم چنین نحوه "تفسیر " دلایل کنش گران تاریخی و "تبیین" ساختارهای موثر بر شکل گیری رخ دادهای تاریخی از حیث "دلایل"reasons - یعنی مکانیزم های تاثیر گذار از درون - و"علل"causes - یعنی مکانیزم های تاثیر گذار از بیرون - هیچ گاه پایان یافته تلقی نمی شود .
بیش تر به این دلیل که نه تنها "تاریخ نگاری" یک کار ذهنی – فکری –علمی پیچیده و سخت درعلوم انسانی است و نه تنها خلق یک تاریخ نگاری متنی – شفاهی شبیه آفرینش یک اثر ادبی هنری نیز هست و لذا نیازمند تخیل قوی از سوی تاریخ نگاراست ؛بلکه تاریخ نگاری،تابع شرایط فرهنگی– اجتماعی– سیاسی "بافتار"ی context است که در بطن آن "متن" text تاریخی نیز خلق می شود .
ازین حیث و زین سبب است که گفته شده است " تاریخ - تاریخ نگاری - تاریخ نگار " فرزند زمانه تاریخی و زمینه اجتماعی هستند که در آن خلق شده اند .به این معنا تاریخ نگاری تابع ملاحظات یک کار "جامعه شناختی"sociologicality است ؛ یعنی تابع زندگی و زمینه فکری و زمینه اجتماعی و اندیشه ورزی تاریخ نگار نیز هست .
این اصل را قاعدتا و منطقا باید هم برای تاریخ نگاری کلاسیک غربی صادق دانست (تاریخنگاران باستان : از هرودت تا گزنفون وپلوتارک و استرابون / تاریخ نگاران سده میانه : از گیبون تا ویکو / تاریخ نگاران مدرن : بلوخ و توین بی و دورانت و هابزبام و... ) و هم برای تاریخ نگاری کلاسیک اسلامی ( از ابن هشام و ابن اسحاق و و اقدی تا طبری و بیهقی و ابن خلدون و...) وارد دانست .
*پی نوشت 3 : منابع مهم برای فهم تاریخنگار ی اسلامی
[ چیس .اف .رابینسون(1392 )تاریخ نگاری اسلامی، محسن الویری، تهران، سمت / ایگناتی یولیانویچ کراچوفسکی (1393 )تاریخ نوشته های جغرافیایی در جهان اسلام ،ابوالقاسم پاینده، تهران،شرکت انتشارات علمی وفرهنگی / جولی اسکات میثمی (1391 ) تاریخ نگاری فارسی ،محمد دهقانی، تهران،نشر ماهی/ سید صادق سجادی و هادی عالم زاده( 1391)تاریخ نگاری دراسلام،تهران،سمت/عبدالعزیز سالم(1391)تاریخ عرب قبل از اسلام ، باقرصدری نیا ،تهران،شرکت انتشارات علمی وفرهنگی /شوقی ضیف(1393 )تاریخ ادبی عرب عصر جاهلی،علی رضا ذکاوتی قراگزلو ،تهران، امیر کبیر ] .
*پی نوشت 4 : منابع مهم برای فهم تاریخ اسلام
[ گای لسترنج (1386 )جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی،محود عرفان،تهران، شرکت انتشارات علمی وفرهنگی/ژاویه پلانهول (1390) مبانی جغرافیایی تاریخ اسلام ، عبدا... ناصری طاهری ،تهران، پژوهشکده تاریخ اسلام / برنارد لویس (1391 )تاریخ خاورمیانه : دوهزار سال تاریخ از ظهور مسیحیت تا امروز،حسن کامشاد ، تهران،نشر نی/ پیتر منسفیلد(1388)تاریخ خاورمیانه، عبدالعلی اسپهبدی ، تهران، / یاروسلاو کریچی (1392 ) تمدن های آسیا وخاورمیانه،خسرو قدیری،تهران،انتشارات همشهری/ راینهارد شولتسه (1389 ) تاریخ جهان اسلام در قرن بیستم ،ابراهیم توفیق،تهران،پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی/ ایر ا. ام.لاپیدوس( 1394 ) تاریخ جوامع اسلامی ،علی بختیاری زاده ، تهران، اطلاعات] .
[ 3 ] نزاع "تاریخ نگاری سنتی" اسلامی و " تاریخ نگاری انتقادی – روشن گرانه مدرن " از اسلام
نزاع معرفتی - عقیدتی میان سنت ها و جریان های " تاریخ نگاری های اسلامی " اگر تا چند دهه پیش صرفا در حد نزاع و مناقشه میان " تاریخ نگاران غربی / غیر غربی ؛ یا یهودی - مسیحی / مسلمان ؛ و یا مستشرقان / مستغربان " بود ؛و بیشتر نزاعی بود ساده در حد بدفهمی و لذا بیشتر و عمدتا با این ادعا از سوی دانش پژوهان مسلمان و نهادهای سنتی اسلامی مانند روحانیت طرح و دنبال می شد که :
دانش پژوهان غربی - یهودی - مسیحی و اسلام شناسان و قرآن پژوهان غربی یا دچار بد فهمی اند و یا مغرض اند و یا در پی تحریف تاریخ اسلام و دیانت مسلمانان هستند ؛
اما اکنون مواجه با تاریخ نگاری های دیگری هستیم بی نهایت متفاوت و ممتاز و متمایز از اوایل سده 20 میلادی .
بر این مبنا طی چند دهه گذشته و به ویژه با شگل گیری جریان بسیار نو و غیر منتظره ای در تاریخ نگاری اسلامی ازسوی موسسه پژوهشی " اناره "inarah(روشن گری-به زبان عربی ) enlightenment / aufkalrung در آلمان ( 2007 میلادی ) و راه اندازی سایت اینترنتی چند زبانه اروپایی ( فرانسه - آلمانی - انگلیسی ) "اناره " و سایت فارسی زبان " کندوکاو نت " مواجیهم که تمام آثار پژوهشی این جریان تاریخ نگاری جدید و نو ظهور در آلمان را که خود « پروژه تاریخ نگاری انتقادی - روشن گرانه اسلام » می نامند در اختیار مخاطبان فارسی زبان و اروپایی زبان قرار داده است .
https://website.informer.com/kandokav.net
http://inarah.de
Inârah - Institut zur Erforschung der frühen Islamgeschichte und des Koran (inarah.de)
اما خط سیرهای اصلی این پروژه " تاریخ نگاری اسلامی از نوع انتقادی - روشن گرانه " را برحسب متون پژوهشی منتشره آنان [ موجود در سایت فارسی کندوکاو نت ] آن گونه که برخی از مترجمان فارسی زبان این اثار به صراحت آورده اند [ نگاه شود به : مطالب معروف ترین مترجم این جریان تاریخ نگاری : داریوش بی نیاز] می توان در چند نکته مهم زیر خلاصه نمود ؛
نکته هایی که البته هم قابل تامل اند - چون واقعا به طرزی حیرت آور نوآورانه هستند و تاکنون درمتون تاریخی اسلامی غربی ها ومسلمانان ابراز نشده اند ؛ و هم قابل تشکیک و تردیدند - چون ماهرانه و خلاقانه کنا رهم نهاده شده اند و به شکل یک روایت پست مدرن ساختارشکنانه همه چیز را به طرزی متفاوت و متضاد از نو روایت می کند ؛ و هم قابل " باز خوانی انتقادی " critical re-reading اند و هم لازم است با نگاهی اکادمیکی ونه ایدئولوژیکی ادعاهای مطرح در مهم ترین متون تاریخ نگاری مزبور منتشر شده به فارسی نقد شوند – چون بیشتر شبیه یک فیلم هنری ادبی هالیوودی از نوع علمی تخیلی اند با تمام جذابیت های مدرن وپست مدرنی که محصولات فرهنگی رسانه پیشرفته صنعت فیلم و سینمای هالیوودی دارند.
[ اما متن هایی که باید بارها وبارها خوانده شوند تا بتوان به نقد و بازخوانی انتقادی ان ها همت گماشت فعلا شامل این سه متن اصلی و آغازین ومبنایی در تاریخ نگاری آلمانی اناره ، تاریخ نگاری پست مدرن وشالوده شکنانه و یا تاریخ نگاری انتقادی روشن گرانه آلمانی هستند : 1- آغاز اسلام ، از اوگاریت به سامره : بازسازیِ تاریخی- انتقادی با تکیه به منابع هم عصر؛ نویسنده: فلکر پپ مترجم: داریوش بی نیاز، چاپ اول بهار 1393 - 2014 / 2- از بغداد به مرو : بازخوانی تاریخ اسلام از آخر به آغاز،نوشته کارل- هاینتس اولیگ،ترجمه داریوش بی نیاز؛ 2013 انتشارات فروغ کلن - آلمان/3 - نگاهی دیگر به فرایند اسلامی شدن ایران، نوشته داریوش بی نیاز،2015 ، موجود در : سایت ایران - امروز نت ] .
دانلود کتابها
زوال جهان اسلام – حامد عبدالصمد
درباره تأثیرات بودیسم بر اسلام – ریموند دکوین
آغاز اسلام – فلکر پپ (فولکر پوپ)
از بغداد تا مرو – کارل هاینتس اولیگ
قرآن بدون محمد؟ – کارل هاینتس اولیگ
نگاهی دیگر به فرایند اسلامی شدن ایران – ب. بی نیاز (داریوش)
https://www.kandokav.net/?p=659
http://www.kandokav.net/wp-content/uploads/2020/12/zaval-jahan-islam.pdf
http://www.kandokav.net/wp-content/uploads/2020/12/Tasire-Budism-bar-eslam.pdf
http://www.kandokav.net/wp-content/uploads/2020/12/aghaz-e_Islam.pdf
http://www.kandokav.net/wp-content/uploads/2020/12/az_Baghdad-ta_Marv.pdf
http://www.kandokav.net/wp-content/uploads/2021/01/farayand-islami-shodan-iran.pdf
*اما خلاصه آن خط سیرها که درمتون گفته شده دربالا مبنای همه مباحث این متون نوشته شده بر اساس تاریخ نگاری انتقادی – روشن گرانه است ؛ را می توان (عجالتا و فعلا برای معرفی اولیه این پروژه تاریخ نگاری اسلامی ساختارشکنdeconstructive که به نظر ما کاملا از جنس نوعی تاریخ نگاری پست مدرن post-modern historiography است حتی اگر جریان مزبور معترف به آن نباشد ) در چند بند خلاصه نمود :
( 1 ) تا کنون همه تاریخ نگاری های اسلامی( از سده 1 هجری قمری/ 7 میلادی تا کنون) اعم از تاریخ های نوشته شده توسط غربیان و مسلمانان براساس روایت های اسلامی شفاهی و نقلی غیر مستند بوده است و نه مستندات باستان شناسی علمی متقن .
( 2 ) لازم است تاریخ نگاری انتقادی- روشن گرانه اسلام با کنار گذاشتن همه تاریخ نگار یهای اسلامی سنت گرا و اعتقادی گرا و غیر انتقادی از نو شروع به نوشتن تاریخ اسلام با اتکا به مدارک باستان شناسی ورویه علمی ( از جمله زبان شناسی ، سکه شناسی ، خط شناسی ، کتبیه شناسی ، متن خوانی و...) نماید .
(3 ) تا کنون در تاریخ نگاری های اسلامی اعتقادی – تجلیلی معمول ، سرآغاز زمانی – مکانی شروع اسلام شبه جزیره عرب و عربستان در سده 6 میلادی (آغاز بعثت محمد پیامبر اسلام در 610 میلادی – نیمه اول سده اول هجری قمری ) بوده است؛ اما در تاریخ نگاری تحلیلی - انتقادی – روشن گرانه،سرآغاز های اسلام را باید در رابطه و پیوند با این پدیده های تاریخی – اجتماعی و فرهنگی - دینی استراتژیک دید :
الف) بافتارمتنی تمدن بیناادیانی و بینا فرهنگی و بینا قومی ایران باستان ، خصوصا امپراتوری ایران باستان هم زمان با پیدایی اسلام یعنی دوره مهم و از نظر تاریخی حساس ساسانیان ( 200 تا 600 میلادی ) که شاهراه ادیان جهانی ( یهودیت- مسیحیت- مانویت – بودیزم –هندوییزم- زرتشتیت ) و امپراتوری ذهن- روح بوده است ؛ ب) وامپراتوری رقیب آن روم مسیحی باستان؛پ)متون مقدس یهودیت – مسیحیت و تااندازه ای متون مقدس مانوی-بودیستی ؛ت)کلیسای کاتولیک روم ومسیحیت بیزانس؛ث)مسیحیت های سامی وسریانی و عبری در سوریه؛
ج) جریان های فکری معنوی بودیستی و مانوی در خراسان بزرگ ( از بلخ و بامیان تا سمرقند ومرو و از آسیای میانه تا مرزهای چین و از توس تا نیشابور ) ؛چ) زبان های متون مقدس سریانی - آرامی در سوریه و بین النهرین.
(4 ) این که تمام شخصیت های اسلامی سازنده و سوژه و ابژه تاریخ نگاری اسلامی سنتی(از پیامبر اسلام تاخلفای راشدین؛واز قهرمانان فتوحات اسلامی در صدر اسلام تا صحابه و تابعین؛وازخلفا ی اموی تا مروانی و بنی عباس)هنگامی شخصیت تاریخی می یابند که فقط مدارک و آثار باستان شناسی به جا مانده ازان ها بتواند ان ها را تاییدکند(مانند وجود سنگ نبشته یا سکه ضرب شده به نام آنان و یا ذکر نام آنان درتاریخ های غیر اسلامی هم زمان با آنان مانند تاریخ نگاری های یونانی رومی، مسیحی یهودی ، ارامی سریانی ، مانوی زرتشتی ، هندو بودیستی و ....) .
**علاوه بر این ها جریان نوظهور تاریخنگاری تحلیلی – انتقاد ی – روشن گرای اسلام (بر خلاف جریان سنتی با سابقه تاریخ نگاری های اسلامی اعتقادی – تجلیلی عربی و غربی و پارسی موجود)به طرزی ساختارشکنانه وشالوده شکنانه (تا اندازه ای به همان معنای رایج "ژاک دریدایی" آن – یعنی کاویدن امور فرهنگی تاریخی فکری عقیدتی برای یافتن تناقضات و پنهان کاری وتحریفات آن ها و افشای ماهیت اصیل امور تحریف شده با هدف فهم حقیقت و بازسازی حقیقی تاریخ و فرهنگ) معتقد به روایت های زیر از گشتالت تاریخ اسلام از صدر تا کنو ن است :
(5 ) بر خلاف ادعاهای تاریخ نگاری های اسلامی اعتقادی – تجلیلی عربی و غربی و پارسی موجود ، فروپاشی امپراتوری جهانی ساسانی ، معلول ظهور اسلام و حمله اعراب در نیمه اول سده هجری قمری ( 630 تا 700 میلادی ) نیست ؛ بر عکس این ظهور اسلام است که معلول فروپاشی امپراتوری جهانی ساسانی است !؟. (یعنی : شکل گیری اسلام ، ناشی از فروپاشی امپراتوری ساسانی از درون است !).
(6 ) به عبارتی هویتی تاریخی به نام عرب های شبه جزیره عربستان هیچ گاه به امپراتوری ساسانی حمله نکرده اند؛بلکه این قومیت مذهبی تاریخی به نام عرب ها ی مسیحی ایرانی ساکن در سرزمین ها ی وسیع امپراتوری ایران باستان هستند که با استفاده از ضعف و شکست امپراتوری ساسانی از امپراتوری روم مسیحی (در دهه های 610 تا 660 میلادی - یعنی هم زمان با آن چه تاریخ نگاری اسلامی سنتی ظهور اسلام و حمله اعراب مسلمان به ایران و فتح ایران می نامند ) از درون بر علیه امپراتوری ساسانی می شورند و زمینه رابرای گشترش مسیحیت عربی فراهم می آورند !؟.( آن گونه که این ها رامی توان در "سوره روم" در "قرآن" ملاحظه نمود : که اشاره به شکست روم مسیحی از ایران زرتشتی و درعوض نوید پیروزی رم مسیحی برایران زرتشتی درآینده نزدیک می دهد) .
(7 ) یعنی پیدایی اسلام راباید در ایران باستان دید !و نه پیدایی ایران اسلامی را در ظهور اسلام در شبه جزیره عربستان ؟
(8 ) لذا وفق دیدگاههای تاریخنگاری تحلیلی – انتقاد ی – روشن گرای اسلام ، متن مقدس دین اسلام ( قرآن) نیز برگردان وبازنویسی عربی شده از متون مقدس یهو دی – مسیحی نوشته شده به زبان مقدس آرامی – سریانی –عبری است !ونیز برآمده از ایده های آیینی – مذهبی جریان فکری معنوی رایج در خراسان بزرگ ( خصوصا شهر بلخ بودایی شده و شهر مرو مانویستی ) در سده 6 میلادی است .؟!
(9 ) قریش نیز،که در تاریخ نگاری اسلامی سنتی به عنوان بزرگ ترین سوژه تاریخی دشمن شکل گیری اسلام مطرح است و از آنان به عنوان کفار بت پرست قریش و دشمن پیامبر اسلام و مسمانان صدر اسلام نام برده می شوند، در اصل "عرب های مسیحی"درون شبه جزیره عربستان هستند که دست نشانده امپراتوری روم مسیحی ( واسال و فئود ) و خراج گزار روم مسیحی و طرف قرارداد ها ی این امپراتوری اند ؟! ( طبق کاوش زبان شناختی مورد استناد تاریخنگاری اسلامی اناره و تاریخ نگاری انتقادی و روشن گرای آلمانی ، واژه قریش از "قریشا "که یک واژه آرامی – سریانی به معنای "تبعیت کننده ودست نشانده" است گرفته شده است و اصلا واژه عربی نیست ! ).
(10 ) هم چنین وفق روایت تاریخ نگاری انتقادی و روشن گرا ، شخصیت های تاریخی سیاسی مهم و موثری که در تاریخ نگاری اسلامی سنتی هویت شان عرب مسلمان زاده شبه جزیره عربستان در سده اول هجری قمری معرفی شده اند ( یعنی : معاویه ابن ابی سفیان / عبدالملک مروان / عبدا... زبیر ) از بیخ و بن هویتی دیگر دارند! آنان عرب مسیحی ایرانی ساکن در میان رودان ( بین النهرین) قلمروی ایران هستند! معاویه نام اصلی اش "ما آویا " است که اسمی است آرامی ؛ زبیر، نیز اسم اصلی اش"زوپیران"است ، زوب+ ایران ؛ مروان، نیز منسوب به "مرو"است،سرزمین مهم و هارت لند خراسان بزرگ که سلطنت خراسانی عباسیان ظاهرا عرب تبار ! را شکل می دهند!.ضمنا این سه نفر، حاکم محلی منتخب بروکراسی عظیم به جامانده میلادی هستند از ساسانیان طی سال های 650 تا 700 میلادی( بروکراسی پسا ساسانی ) . در سکه های نوشته شده به نام آنان واژه پارسی "امیری و ریو شنیگان " ( که مورخان مسلمان عرب "امیر المومنین" می نامند !) ضرب شده است .این سه تن حاکمان محلی میانرودان ایرانی و خراسان بزرگ پسا ساسانی هستند ( سوریه و مرو ) و نه خلیفه مسلمان !
[4 ] بازخوانی انتقادی " جریان تاریخ نگاری انتقادی- روشنگرانه "از اسلام
به گواه "تاریخ اندیشه"HISTORY OF IDEAS و تجربه مجرب موفق در تاریخ فلسفه و علوم انسانی مدرن،لازمه "پویایی" ( انعطاف و تحول ) و "پایایی" ( ثبات و تداوم ) اندیشه ورزی این است که هر جریان انتقادی در فلسفه و علوم انسانی خود نیزباید برای جا افتادن و گذاشتن جاپا در تاریخ اندیشه تن به "بازخوانی انتقادی "دهد و خود را آگاهانه در معرض"بازاندیشی انتقادی " قرار دهد .
ازاین لحاظ اگر تاخت وتاز جریان " تاریخ نگاری انتقادی - روشن گرانه آلمانی اناره"به مرزهای سنتی و حصارهای فکری عقیدتی جریان پر پیشینه "تاریخ نگاری اسلامی سنتی"(آن گونه که در مانیفست این موسسه و جریان به صراحت آمده است)صرفا برمبنای منطق علمی نقد منصفانه و علمی(و نه تخریب ایدئولوژیک) است؛لذا این حق معرفتی فکری هم برای مدافعان و مخاطبان و دانش پژوهان تاریخ نگاری اسلامی سنتی و هم برای دانش پژوهان بی طرف محفوظ است که ؛آنان نیز با توسل به همین منطق علمی به "باز خوانی انتقادی "دیدگاه های تاریخ نگاری جریان منتقد روی آورند.
باری با تمام آن چه که گفته شد اکنون نوبت آن است که دربدو امر پرسش هایی از سر "بازخوانی انتقادی" و " باز اندیشی تصحیحی"پیش روی خود این جریان انتقادی (تاریخ نگاری انتقادی روشن گرانه از تاریخ اسلام – موسسه پژوهشی آلمانی اناره )نهاده شود؛با این امید که هم دانش پژوهان جریان مزبور و هم دانش پژوهان مدافع آن به این پرسش ها ، پاسخی فراخور روشن گری تاریخی ارائه دهند،شاید مسیر راهبردی پیش روی هر دو جریان "تاریخ نگاری سنتی اسلامی و تاریخ نگاری مدرن اسلام" بازشود .
*پی نوشت 5 : منابع مهم برای آشنایی با تاریخ اندیشه
[فرانكلين لوفان بومر(1397) جريان هاي بزرگ در تاريخ انديشه غربي: گزيده آثار بزرگ در تاريخ انديشه غربي از سده هاي ميانه تا امروز ، حسين بشيريه ، تهران، انتشارات چاپخش/ج.برونوفسكي و ب.مازليش (1393 ) سنت روشن فكري درغرب :از لئوناردو تا هگل ،لي لا سازگار،تهران،نشر آگاه/ژولين فروند (1372 ) نظريه هاي مربوط به علوم انساني،محمد علي كاردان، تهران، مركز نشر دانشگاهي /آلكس كالنيكيوس (1383)درآمدي تاريخي برنظريه اجتماعي،اكبر معصوم بيگي ، تهران، نشر آگه/پيتر سجويك (1388)مروري برفلسفه اروپايي :ازدكارت تا دريدا،محمدرضا آخوندزاده،تهران،نشر ني /ديويد.و.هاملين(1374)تاريخ معرفت شناسي ، شاپور اعتماد،تهران ،پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي / استوارت هیوز( 1391)آگاهی و جامعه ، عزت ا..فولادوند ، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی / استوارت هیوز( 1389) هجرت اندیشه اجتماعی: 1930-1965 ،عزت ا..فولادوند ، تهران، طرح نو / استوارت هیوز( 1389)راه فروبسته: اندیشه اجتماعی در فرانسه در سالهای درماندگی از 1960 – 1930 ، عزت ا..فولادوند ، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی] .
[5 ] پرسش های بازخوانی انتقادی
اما نمونه پرسش های بازخوانی انتقادی که می توان در برابر پروژه پژوهشی جریان رو به رشد و فزون و سنت جدید علمی مخاطب گرای "تاریخ نگاری انتقادی - روشن گرانه اناره از تاریخ اسلامی سنتی و تکوین دین اسلام" قرار داد ؛ به این قرارند.
(1 ) پرسش یکم از بازخوانی انتقادی
الف) ایده - داده
به گواه تاریخ ادیان،سیر تحولی ادیان ابراهیمی وفق مدار تاریخی آن(از دین حنفیت ابراهیمی بانی دین توحیدی تا یهودیت موسایی و مسیحیت عیسایی و اسلام محمدی)وجود داشته است؛ و قرآن نیز ( به عنوان متن مقدس اسلام و تایید کننده متون تورات و انجیل و کامل کننده و تمام کننده آن متون مقدس ابراهیمی) به دفعات با منطق الاهیاتی خاص خود ابراز داشته است که ربط منطقی الاهیاتی میان این ادیان وجود دارد و همه موید این است که حنفیت و یهودیت و مسیحیت و اسلام را باید وفق منطق الاهیاتی قرآنی زیر مجموعه سیستمی یک منظومه ازپروژه های دینی اسلام واحد تلقی کرد.
ب) پرسش
اکنون پرسش این است :چرا و چگونه «جریان تاریخ نگاری انتقادی – روشن گرانه اناره از اسلام » منطقا می تواند این خط سیر منطقی تحولی دینی و واقعیت الاهیاتی مستند به تاریخ ادیان ابراهیمی و مستند به متون مقدس آن را در پرانتز گذاشته ؛ و در عوض با تاکید بر شباهت گرایی منطقی و معقول واقعی این ادیان ابراهیمی - که قرآن خود به صراحت وشفاف و البته به زبان خاص قرآن(مشروعیت دادن به یهودیت – مسیحیت حقیقی و اصیل قبل ازتحریف تاریخی آیینی آن ها)بیان نموده است - مجوزی برای تبیین و تفسیر و تحلیل "کپی برداری اسلام از یهودیت و مسیحیت بداند؟"و سپس به تلویح وتصریح " حکم به اصیل نبودن دین اسلام محمدی و ساختگی بودن آن"بدهد؟.
چرا و چگونه می توان «اصل نسبی شباهت گرایی ادیان از برخی وجوه مبنایی ،که می تواند نشانه ای از تبلور و بازتاب یک حقیقت معنوی فطرتی واحد جهانی در ژنتیک ذهنی روحی انسانی توسط ادیان متنوع باشد ، را دلیلی معقول و منطقی برای نااصیل دانستن یک دین خاص و یا ساختگی بودن آن دین دانست ؟».
*پی نوشت 6 : منابع مهم برای مطالعه - به نمونه نگاه شود به:
[نینیان اسمارت(1389)دین پژوهی ، سید سعید رضا منتظری و احمد شاکر نژاد ، قم ، نشر ادیان / مایکل پترسون و همکاران (1389) عقل و اعتقاد دینی : درآمدی بر فلسفه دین ، احمد نراقی و ابراهیم سلطانی ، تهران، طرح نو / گئورگ هگل ( 1394)فلسفه دین :درس گفتارهای 1827 ، زیبا جبلی ، تهران،انتشارات شفیعی / گئورگ هگل ( 1394)فلسفه مذهب :درس گفتارهای 1824 ، زیبا جبلی ، تهران،انتشارات شفیعی/فیونا بوی (1390) مقدمه ای بر انسان شناسی دین ، مهرداد عربستانی ، تهران ، شرکت نشر نقد افکار / ملکم همیلتون( 1387) جامعه شناسی دین ، محسن ثلاثی ،تهران، ثالث / جیمز .ام .نلسون ( 1395 )روان شناسی ، دین و معنویت ، مسعود آذربایجانی و امیر قربانی، تهران سمت و پژوهشگاه حوزه و دانشگاه / ویلیام جیمز(1391 ) تنوع تجربه دینی ، حسین کیانی ، تهران، حکمت].
(2 ) پرسش دوم از بازخوانی انتقادی
الف) ایده - داده
به گواه تاریخ تمدن ، دو امپراتوری جهان گیر (امپریالیستی ) یونانی – رومی و ایران باستان طی دوهزاره مدار و فضای هنرو ادبیات و دانش و فلسفه اند(و به قول «جریان تاریخ نگاری انتقادی – روشن گرانه اناره از اسلام »"بوستان فرهنگ" اند یا هم چون ایران باستان "امپراتوری ذهن – روح"است/ درست نقطه مقابل آن شبه جزیره عربستان،محل ظهو ر اسلام ،که به گفته این جریان یک"برهوت فرهنگی " کامل است بدون هر گونه تولید هنری و ادبی و علمی).تمدن روم مسیحی شده و ایران چند دینی(:زرتشتی– بودیستی –مانویستی – یهودی - مسیحی ) نیز درعین رقابت سیاسی – دینی وحشتناک هر کدام شکل دهنده مدارهایی از توسعه و ترویج الاهیات های ابراهیمی (یهودی - مسیحی ) و آسیایی ( زرتشتی مانوی، هندو بودیستی ، کنفوسیوسی – تائوییستی )اند.
وجود پتانسیل تاریخی فوق العاده برای ایجاد فضای فرهنگی در این دو امپراتوری - تمدن باستانی نادیده گرفتنی نیست.درعین حال اما وجود واقعیت های جامعه شناختی تاریخی هم(مانند:میلیتاریزم جنگ طلبانه امپریالیستی برای فتح همه جهان و ضمیمه نمودن آن سرزمین های "انیرانی" و"بربر"به یکی از این دو امپراتوری؛ نژاد پرستی و قوم مداری شوینیستی خاک و خون مبنا؛طبقاتی بودن جامعه؛رواج آیین های شرک ورزی؛ ستم گری و بی عدالتی و نابرابری؛ تبعیض فرهنگی شدید؛ تفتیش عقاید و شکنجه دین ورزان ابراهیمی) در بافتار دو جامعه باستانی رومی و ایرانی (هم زمان با ظهور اسلام)هم انکار ناشدنی است .
در عین حال درکنار این دو هویت سیاسی تاریخی مهم ، یک "فضای تاریخی فرهنگی معنوی "( شبه جزیره عربستان و بین النهرین از عراق تا سوریه و اردن و فلسطین و لبنان) کم نام به دور از این هیاهوهای سیاسی جنگ طلبانه امپراتوری های رومی - ایرانی وجود دارد(و اتفاقا قلمروی سرزمین های مستعمراتی این دو امپراتوری اند) ؛ که به گواه تاریخ تمدن ، مهد شکل گیری ادیان و آیین ها و مشرب های گنوسی و عرفانی و رمزواره و حتی مقدمات دانش های طبیعی و ریاضی است؛ و ازجمله محل زایش دو دین بزرگ ابراهیمی یهودیت و مسیحیت(در فلسطین و یهودیه)و سپس اسلام(عربستان ) نیز هست.
ب) پرسش
اکنون پرسش این است :چرا و چگونه «جریان تاریخ نگاری انتقادی – روشن گرانه اناره از اسلام » با وجود این همه مستندات تاریخی متکی به قرائن و شواهد باستان شناختی تایید شده ،منطقا نمی تواند بپذیرد که«عربستان - به گفته آن ها برهوت فرهنگی - هم می تواند طبق منطق تاریخی ظهور ادیان یهودی- مسیحی – گنوسی در بین النهرین ، محل زایش دین جدید دیگری تحت عنوان " اسلام" باشد؟».
*پی نوشت 7 : منابع مهم برای مطالعه - به نمونه نگاه شود به:
[هرودت{سده 5 ق م}(1392)تاریخ هرودت،تلخیص و تنظیم – جیمز آلن استوارت اونز،ترجمه به انگلیسی:جرج راولینسون،ترجمه به فارسی –غ.وحید مازندرانی،تهران،شرکت انتشارات علمی و فرهنگی/ ویل دورانت و اریل دورانت(1389)دین درتاریخ تمدن،تدوین علی فتحی لقمان ، تهران، آوند اندیشه/ شائول شاکد(1387 )تحول ثنویت:تنوع آرای دینی در ایران باستان،سیداحمد رضاقائم مقامی،تهران،نشرماهی/پروکوبیوس{سده6میلادی}(1391)جنگ های پارسیان،ایران و روم،محمد سعیدی،تهران،شرکت انتشارات علمی و فرهنگی/ماریا بروسییوس(1390)ایرانیان عصر باستان،هایده مشایخ،تهران،هرمس/م.م ژوله(1391)ایران باستان،ژاله آموزگار، تهران،توس/فیلیپ ژینیو(1392) انسان و کیهان درایران باستان ، لیندا گودرزی ، تهران، نشر ماهی /آرتور کریستین سن( 1388 )مزدا پرستی در ایران قدیم: تحقیقات درباره کیش زرتشی ایران باستان، ذبیح ا...صفا، تهران، هیرمند/ماریا نیکولایونا ولف(1394)فلسفه یونانی متقدم و ایران باستان،سیاوش فراهانی،تهران، حکمت/گراردو نیولی( 1393) زردشت در تاریخ،مهدیه چراغیان، تهران، پارسه/گئو ویدن گرن(1390) مانی و تعلیمات او،نزهت صفای اصفهانی، تهران، نشر مرکز /جان هیلنز( 1391 ) شناخت اساطیر ایران، ژاله آموزگار و احمد تفضلی ، تهران، نشرچشمه/ ریچارد فولتس(1396)دین های ایران باستان،امیر زمانی ،تهران، نشر دیبایه / بدرالزمان قریب ( 1386 ) پژوهش های ایرانی باستان ومیانه – مجموعه مقالات ،به کوشش محمد شکری فومشی ، تهران ،طهوری / کارلو .ج.چرتی(1395) ادبیات پهلوی ، پانته آ ثریا،تهران ،فرزان ] .
(3 ) پرسش سوم از بازخوانی انتقادی
الف ) ایده و داده
به گواه تاریخ نگاری سنتی در اسلام ،رخ دادهای چند مقطع تاریخی حساس مرتبط با پیدایی اسلام درهمان سده اولیه هجری / سده هفت میلادی(:قبل از بعثت پیامبر اسلام و به اصطلاح عصر جاهلیت عربی و ایام العرب؛ درآستانه بعثت ؛ نزول وحی؛ شکل گیری فرهنگ متنیت مقدس قرآنی؛فرهنگ قرائت و کتابت وحی؛ابلاغ دین و تبلیغ اسلام؛منازعات ونبردهای قریشیان و نو مسلمانان ؛ هجرت پیامبر اسلام به مدینه ؛ فتح مکه و رخ داد حج اسلامی ؛ شکل گیری اجتماع مدینه النبی ؛ تکوین سنت های اجتماعی دینی اسلام؛ معاهدات و و فد های اجتماع نو پای اسلامی ؛ حج وداع پیامبر اسلام و جریان خطبه قدیر خم ؛مرگ پیامبر اسلام؛ شکل گیری جریان خلافت راشدین ؛ جریان های فرقه ای در الاهیات اسلامی ؛ فرقه گرایی و اختلافات کلامی سیاسی میان دو سنت خلافت گرایی و امامت گرایی ؛ نبردهای برون اجتماع اسلامی برای فتح سرزمین های متصرفات دو امپراتوری ایرانی و رومی؛گسترش اسلام به مرزهای بیرونی و.... )که مورخان «تاریخ صدر اسلام » می نامندش ؛ به نوع سنتی تاریخ نگاری روایت شده است .
و هر چند می توان پذیرفت که تاریخ نگاران مسلمان سده های اولیه (و حتی تابعان آن هادر تاریخ نگاری اسلامی ایرانی در سده های بعد در دوران کلاسیک جهان اسلام :سده های 8 تا 19 میلادی ) هنوز هیچ حس و دریافتی از روحیه "تاریخی نگری " historicism به معنای متعارف آن در فلسفه تحلیلی تاریخی آن نداشته اند ؛ و به تبع این منطقا می توان پذیرفت که آنان درروایت گری تاریخی احتمالا بیش از حد لازم آن "دوز "عواطف رومانتیک و هیحانات و تعصبات ایدئولژیک ( خصوصا از نوع عصبیت مورد نظر ابن خلدونی آن : عرق قومیتی -نژادی عربی وتعصب اسلامی )رامصرف نموده اند !و لذا نسبت به اغراق در رخ دادهای تاریخ اسلام و شخصیت های اسلامی "تاریخ نگاری علمی اسلامی" را منحرف نموده اند( این انحرافات را به خوبی فیلسوف تاریخی اجتماعی بزرگ مسلمان ،ابن خلدون در سده 14 میلادی ، در کتاب "مقدمه " ارزنده خود درذیل " آفات تاریخ نگاری " فهرست نموده است - حتی پیش از فیلسوف مدرن تاریخ ایتالیایی جیامباتیستو ویکو ).
با این همه اما می توان گفت که نسبتا مفاداین «تاریخ نگاری اسلامی سنتی و کلاسیک »ازسوی همه تاریخ نگاران بعدی ،دانش پژوهان مسلمان، شرق شناسان،اسلام پژوهان غربی(و حتی جامعه شناسان تاریخی ادیان مانند ماکس وبر آلمانی سده 19 میلادی)مورد استناد و تحلیل های تاریخی اجتماعی تمدنی قرارگرفته است.هم چنین بخش اعظم مستندات و شواهد ومدارک مندرج در"مطالعات اسلامی – قرآنی مدرن"دانش پژوهان غربی نیز از این ادبیات اسلامی برگرفته شده است .
ضمن آن که به گواه دانش پژوهان بی طرف و منصف نیز – اعم از دانش پژوهان جهان اسلام و جهان مسیحی یهودی غرب – حتی فرهنگ و دانش اسلامی و فلسفه و حکمت دینی که متاثراز متن مقدس قرآن تولید شده است، توانسته است نه تنها در تعامل فکری معرفتی با دانش- فلسفه یهودی مسیحی غربی بلکه با فلسفه سکولار یونانی نیز هم آوردی فکری رقابتی سازنده داشته باشد و حتی جریان فکری آن را نیز تااندازه ای متاثر سازد.
*[ به ویژه نگاه شود به این سه پژوهش ارزنده بسیار مرتبط با این بحث :دیمتری گوتیاس(1390) اندیشه یونانی، فرهنگ اسلامی،عبدالرضا سالار بهزادی، تهران،فرزان/عبدالجواد فلاتوری( 1394)دگرگونی بنیادی فلسفه یونان در برخورد با شیوه اندیشه اسلامی،محمدباقر تلغری زاده،تهران،انتشارات امیر کبیرو موسسه پژوهشی حکمت وفلسفه ایران/ سیدحسین نصر(1391)علم و تمدن در اسلام،احمدآرام ،تهران،شرکت انتشارات علمی و فرهنگی + و نیز برای شناخت نهاد تاریخی آموزش "علم – دین - دانش – فلسفه "در جهان اسلام نگاه شود به این دو پژوهش قابل توجه: احمد شلبی(1387) تاریخ آموزش در اسلام ،محمد حسین ساکت ،تهران، نشر نگاه معاصر؛منیر الدین احمد( 1384)نهاد آموزش اسلامی ، محمد حسین ساکت ،تهران، نشر نگاه معاصر] .
ب) پرسش
با وجود "واقع گرا بودن" بخش قابل توجهی از روایت های مستند تاریخ نگاری اسلامی سنتی و کلاسیک (و ضمن وارد دانستن خلل های ایدئولوژیک وآسیب های غیرعلمی وارده به تاریخ نگاری اسلامی ازحیث موازین متدلوژیک تاریخ نگاری) پرسش علمی درست و به جا وبه حق این است:
« چرا و چگونه "جریان تاریخ نگاری انتقادی – روشن گرانه آلمانی اناره " ( با آن همه داده های تاریخی نو ارائه شده و با وفاداری نسبی به رعایت روح تاریخ نگاری علمی مدرن )نتوانسته است از پس " نقد علمی همه جانبه ، مفصل و دقیق و معیار مند و ضابطه دار مستند " جریان تاریخ نگاری اسلامی برآید؟» و صرفا به طرح مفروض مهم وکلیدی مانند" تاریخ سازی توسط جریان تاریخ نگار ی اسلامی "اکتفا نموده است ؟ و « این فرض جامعه شناختی مهم را بی هر گونه آزمون تجربی به عنوان نتیجه ویافته مبنای مباحث بعدی خود قرارداده است؟».
*پی نوشت 8 : منابع مهم برای مطالعه - به نمونه نگاه شود به:
[سید جعفر شهیدی(1392)تاریخ تحلیلی صدراسلام،تهران،شرکت انتشارات علمی و فرهنگی/ علی اکبر فیاض(1388)تاریخ اسلام،تهران،دانشگاه تهران/اکبر احمد( 1389) اسلام از آغاز تا امروز،اردشیر اشراقی،تهران،شرکت انتشارات علمی و فرهنگی/سید سعید رضا عاملی(1396)مطالعات اسلامی دردانشگاه های غرب:تحلیل گفتمان کتاب نگارانه،آریامتین،تهران،پژوهشکده مطالعات فرهنگی واجتماعی/ریچارد ویلیام ساترن(1392)چهره اسلام دراروپای قرون میانه،عبدا...ناصری طاهری و فاطمه کیا دربندسری،تهران،کویر/ وستا سرخوش کرتیس و سارا استوارت(1393) برآمدن اسلام،کاظم فیروزمند، تهران، نشرمرکز/ برایان ترنر(1390)ماکس وبر و اسلام، سعید وصالی، تهران،نشرمرکز/ ونز برو ، جان و ديگران (1392)زبان قرآن ،تفسير قرآن:مجموعه مقالات قرآن پژوهي غربيان، مرتضي كريمي نيا ،تهران،هرمس/ايگناتس گلدزيهر(1393)گرايش هاي تفسيري درميان مسلمانان،سيد ناصرطباطبايي،تهران،نشر ققنوس/ دیمتری گوتیاس(1390) اندیشه یونانی، فرهنگ اسلامی ، عبدالرضا سالار بهزادی، تهران، فرزان].
****
**مشتاقانه به عنوان یک "دانش پژوه جامعه شناسی تاریخی دین " و "فلسفه اجتماعی اسلام " [و به پاس داشت حکم حکیمانه مدرن سنت متن مقدس اسلام – قرآن کریم: "فبشر عباد ، الذین یستمعون القول، و یتبعون الاحسنه" ( بشارت باد بندگان خداوند را که همه کلام ها را به دقت می شنوند و سپس ازمیان آن ها به دقت تمام بهترین شان را بر می گزینند)] منتظر و متوقع پاسخ های انتقادی روشن گرانه دانش پژوهان ارجمند «جریان تاریخ نگاری انتقادی – روشن گرانه آلمانی اناره » و نقد این بحث ها و پرسش ها ی وارده به آن ها به قصد روشن شدن "حقیقت تاریخی اسلام" و "واقعیت تاریخ نگار ی اسلامی" هستم**
*[ادامه دارد ] 25/11/1399*
مباحث درسی و کلاسی +گفتگوها و یادداشت ها و نوشتارها : (استفاده با ذکر منبع مجاز است)